وبلاگ شخصی الهام فرهادی نیا

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

تاریخ

06 اسفند 1393 توسط فرهادي نيا

اشاره:

یکی از نقاط قابل تأمل در تاریخ ایران اسلامی حادثه ی شوم کودتای 28 مرداد سال 1332 می باشد، که به واسطه ی آن راه سیطره ی بیگانگان بر سرنوشت سیاسی ایران هموار گشت و بار دیگر حرکت جمعی مردم که می رفت خود اقتدار کشور را در اختیار گیرد به دست اجنبی افتاد. در همین راستا باشگاه رادیویی جوان با هدف تنویر افکار و روشنگری اذهان و تقویت روحیه ی بیگانه ستیزی در میان مخاطبان، در سالگرد این واقعه ی اسف بار، همایشی تحت عنوان «سازمان های جاسوسی دنیا و کودتای 28 مرداد» برگزار کرد که در آن سه تن از استادان و پژوهشگران تاریخ، آقایان: دکتر حقانی، دکتر کوشکی، و جناب تقوی از زوایای مختلف به موضوع پرداختند.

با سپاس و تقدیر فراوان از همکاری و همراهی باشگاه رادیویی جوان به ویژه آقای علی اکبر رزمجو با فصلنامه اندیشه انقلاب اسلامی، آنچه از نظر خوانندگان گرانقدر می گذرد خلاصه ای از سخنرانی ها و حاصل تحقیقات ویژه ای است که باشگاه نسبت به گردآوری آن اهتمام ورزیده است.

در سال 1901 میلادی، حدود صد و دو سال پیش، قرار داد دارسی در دوره ی مظفرالدین شاه باناکس دارسی انگلیسی بسته شد. از آن روز به بعد نفت به عنوان پدیده و کالایی اقتصادی بزرگ، نقش مهمی را در تحولات ایران عهده دار شد. این وضع همچنان ادامه داشت تا کودتای 1299 که رضاخان به قدرت رسید. در این مقطع دولت انگلیس به این فکر افتاد که اگر رضاخان و ملت ایران در پی استیفای حق خود برآیند، منافع انگلیس در معرض خطر قرار خواهد گرفت، پس آنها درصدد برآمدند تا در سال 1312، قرار داد دیگری را در تکمیل قرار داد دارسی با ایران منعقد کنند و شرایط جدیدی را برای ایران تعیین نمایند. این قرارداد به قرارداد الحاقی 1933 معروف شد. با دستور رضاشاه، از فردای انعقاد این قرار داد؛ نه مجلس، و نه مطبوعات حق نداشتند که راجع به آن سخنی به میان آورند. این اختناق تا شهریور 1320 ادامه داشت و از این تاریخ به بعد با حوادثی نظیر اقدامات شوروی برای تصرف نفت شمال ایران و غائله آذربایجان، زمینه ای برای اقدام مردم و دولت، در مورد نفت فراهم شد. حضور مردم و رهبران مردمی فارغ از جناح بندی ها در عرصه سیاست امکان مهار ایران را، به طور کامل از چنگ دولت انگلستان خارج نمود و زمینه ای برای رویارویی مردم و رهبران مردمی با استثمار فراهم ساخت. این حوادث سیر تکمیلی خویش را طی کرد تا در نهایت با قتل رزم آرا، به عنوان آخرین امید استثمار، برای متعارف ساختن قرار داد الحاقی، نفت رسما به شکل ملی درآمد و امریکا که تا این زمان توانسته بود با حضور غیرمستقیم، از جنگ های اول و دوم جهانی جان سالم به در برد، مجددا خود را به دنیای سیاست رسانیده و درحوزه ی خاورمیانه و آسیا، خواهان سهمی از منافع این کشورها گردید و از ملی شدن نفت در ایران رسما استقبال کرد. چون ایران در میان دیگر کشورهای حوزه ی خلیج فارس که نفت خیز هم بودند از موقعیت خوبی از نظر استراتژیک و ژئوپلوتیک برخوردار بود، باعث شد تا امریکا و انگلیس با تمام قوا و نیز با بهترین و مهمترین تاکتیکها به سوی ایران روانه شوند. استراتژی کلی دراین مرحله این بود تا اقدامات ملت را برای دستیابی به حق خویش ناکام سازند و نیز با نمایاندن چنین ناکامی، روحیه ملت را تضعیف سازند.

بهترین اقدام در دستیابی به این دوره تحریم اقتصادی بود. در پی تحریم اقتصادی، بتدریج مشکلات معیشتی در کشور به وجود آمد و از نارضایتی مردم، نیز به عنوان ابزاری دیگر بهره برداری گردید. ایجاد تفرقه بین نخبگان سیاسی و جریانهایی که توانستند با همبستگی های خود ملی شدن نفت را به رسمیت بشناسند را از دیگر ابزارهای این عملیات، جنگ روانی بود. امریکا و انگلیس می خواستند با این کار به ایران و دیگر کشورهای جهان سوم بفهمانند که در مقابل سلطه گران، کاری از دستشان برنمی آید و دولت مظلوم، محکوم به شکست است. تکیه به سازمان های جاسوسی، از دیگر نکات مورد توجه است؛ که در کودتای 28 مرداد نقش مهمی را ایفا کردند.

سرویس یا سازمان اطلاعات مرکزی انگلستان، اینتلیجنت سرویس(1) ترکیبی از دستگاه های مختلف است که زیر نظر نخست وزیری و وزارت دفاع فعالیت می کند. تأسیس این سازمان به قرن شانزدهم باز می گردد؛ زمانی که انگلستان درحال رقابت با سایر کشورهای دنیا بود. این سازمان در طول تاریخ تأسیس خود با توجه به نیازهای انگلستان به اشکال متفاوت و جدیدی ظاهر شد تا اینکه بیشترین رشد و تکامل آن در جنگ جهانی دوم، به واسطه وجود رقابتهای بسیار شدید بر سر نظام هیتلری آلمان حاصل گردید. از بخشهای مهم اینتلیجنت سرویس تهران به SIS (سرویس اطلاعات مخفی(2)) که متولی بخش جاسوسی در سایر نقاط جهان است اشاره نمود. که گاهی به اشتباه، با نام (MI6) از آن یاد می شود. و اما سازمان سیا؛ که از سازمان جاسوسی انگلستان بسیار نو پاتر است؛ این سازمان، تکامل یافته سازمان جاسوسی نظامی امریکا در طول جنگ است و تأسیس آن در سال 1947، و دوران ریاست «آلن دالس» بازمی گردد. امریکا با تجربیات جنگ دوم جهانی و استفاده از آن، به عنوان سازمانی با چند زیر مجموعه همچون؛ «FBI»؛ که وظیفه حفظ امور امنیتی را درداخل خاک امریکا برعهده دارد، و یا «DIA» سازمان جمع آوری اطلاعات نظامی تشکیل شده است. سیا یا آژانس بین المللی اطلاعات، وظیفه ی هماهنگی و مدیریت بین این سازمان ها را برعهده دارد. سازمان سیا، در آغاز مسئولیت جمع آوری اطلاعات پنهان را در سراسر دنیا برعهده داشت؛ اما، امروز گامی فراتر از فعالیت های خود نهاده است که از آن، به عنوان «عملیات پنهان» یاد می شود. در این مورد، آقای اِستان ترنر، رئیس سابق سیا از آن به عنوان «حیله های کثیف» یاد می کند. طرح عملیات پنهان به این صورت است که هرگاه منافع کشورهای سلطه گری مانند امریکا و انگلیس در کشوری مورد خطر واقع شود و آن کشور نتواند بطور مستقیم از منافع خود دفاع کند، به عملیات پنهان متوسل می شود. ضمنا لازم به توضیح است که بیان چنین طرحی در کنگره امریکا، سبب پیدایش تناقض گردید و با پیروزی طرفداران آن نیز همراه بود، چرا که استدال آنان حفظ منافع آمریکا به هر قیمتی بود. اوج این عملیات در سال 1960 بود؛ که امریکا در امور 47 کشور دنیا دخالت داشت، از نمونه این موارد می توان به کودتای 28 مرداد نیز اشاره کرد.

حدود 50 سال پس از کودتای 28 مرداد؛ یعنی طی یکی دو سال گذشته، اسنادی مربوط به این کودتا توسط سازمان سیا منتشر شد. کودتا 28 مرداد، طی عملیاتی به نام آژاکس (چکمه) به وقوع پیوست و طراح اصلی عملیات نیز «جرج کندی یانگ» (1990 1911) بود. «نیجل وست» (مورخ نیمه رسمی سرویس اطلاعاتی بریتانیا) نخستین کسی است که بطور مشروح درباره ی نقش یانگ در کودتای 28 مرداد سخن گفته است. وست در کتاب «جاسوس فحایر» که در سال 1992 در لندن منتشر شد می نویسد در سال 1951 یانگ طرحی را به دولت بریتانیا ارائه کرد که با نام «رمز عملیات باکانیر» شناخته می شود. این طرح پیش درآمد طرح کودتای 28 مرداد 1332 است. باکانیر به معنی دزد دریایی است. و این نامی است که مقامات سرویس اطلاعاتی بریتانیا به دکتر محمد مصدق نخست وزیر ایران داده بودند. عملیات باکانیر طرحی بود برای باز پس گیری اموال ملی شده شرکت نفت انگلیس و ایران، دولت کلمنت این طرح را رد کرد، اما در اواخر این سال حزب محافظه کار به رهبری «وینستون چرچیل» زمام قدرت را به دست گرفت و بدین ترتیب اوضاع به سود یانگ دگرگون شد. و سرجان سینگر رئیس جدید MI6 را به عنوان قائم مقام خود منصوب کرد. طرح مردود شده عملیات باکانیر با نام جدید عملیات چکمه به تصویب رسید و با همکاری سیا به مرحله عمل درآمد.

آلن دالس رئیس سازمان سیا در مورد کودتای 28 مرداد سال 1332 می گوید: «در مارس 1953، وزیر امور خارجه به من اطلاع داد حکومت وقت ایران منافع ایالات متحده را تأمین نمی کند و در پی آن، با همکاری انگلیس و با اجرای عملیات مخفی طرح آژاکس را برنامه ریزی کردیم. تجدید اعتبار و قدرت شاه، هدف اصلی این قرار داد بود. هدف دیگر این طرح نیز، ایجاد قدرت جدیدی بود که از به قدرت رسیدن حزب کمونیسم جلوگیری کند.»

«هندرسون» سفیر سابق امریکا در ایران در مورد طرح عملیات آژاکس چنین گفته است: «طرح نهایی عملیات در ایران به نمایندگی از سازمان سیا و اینتلیجنت سرویس تصویب شده بود در روز 19 ژوئن، برای تصویب نهایی در اختیار وزارت امورخارجه انگلیس قرار گرفت. در اواسط سال 1953 امریکا و انگلیس طرح آژاکس را صادر کردند و فرماندهی عملیات به عهده «کرومیت روزولت» رئیس بخش خاور نزدیک در سازمان سیا واگذار شد. سازمان سیا فرماندهی عملیات را به عهده ی کرومیت روز ولت گذاشت که وی، خود در این باره می گوید: «زاهدی عضو سابق کابینه مصدق بهترین جانشین برای مقام نخست وزیری بود. بنابراین با نزدیکی در باکسوت نظامی او را در جریان عملیات و هدف نهایی؛ یعنی انتصاب او در مقام نخست وزیری ایران قرار دادیم. همچنین آماده کردن شخص شاه، هدف دیگر این عملیات بود؛ چرا که آمادگی وی تضمین کننده کمک های لازم از پادگان های نظامی و به رسمیت شناختن نخست وزیر جدید بود. اما از آنجا که شاه شخصی متزلزلی بود، برای آمادگی او از شیوه های گوناگونی استفاده کردیم.»

در این هنگام سازمان سیا «دونالد ویلبر» را به عنوان مشاور مخفی طرح انتخاب می کند. طبق سخنان خود ویلبر، «شاهدخت اشرف پهلوی را از اروپا روانه ایران کردیم تا شاه را آماده سازد و به وی تفهیم کند که امریکا و انگلیس چه خواسته هایی دارند و همچنین، برای سفر ژنرال شوارتسکف و فرمانده سابق نظامیان درایران، به این کشور ترتیبات لازم داده شود. وظیفه شوارتسکف در ایران، شرح مراحل پیشنهادی، گرفتن فرمانهای امضاء شده برای برکناری مصدق، و نیز انتصاب زاهدی به نخست وزیری و فراخواندن ارتش به وفاداری نظام سلطنتی بود.»

روزولت پس از سفر شوارتسکف به ایران می گوید: «قرار شد چنانچه تلاشهای اشرف و شوارتسکف به نتیجه نرسید، من به نمایندگی از سوی رئیس جمهور امریکا با شاه ملاقات کنم. تا او را مجبور به امضای فرمانها نمایم تا در روز تعیین شده، این فرمانها در اختیار زاهدی قرار گیرد و در روز موعود شاه باید به مکانی خارج از تهران برود تا زاهدی با در اختیار داشتن فرمانهای سلطنتی و پشتیبانی ارتش، حکومت را تحت کنترل خویش دربیاورد.

در پی مدت زمانی که برای امضای فرمانها در اختیار شاه گذاشته شد، امریکایی ها هم آماده بودند تا فردای آن روز، عملیات را آغاز کنند. ژنرال «مک کلور» و رئیس مستشاران نظامی امریکا درایران، دراین باره چنین گفته است: «پس از فشارهای تعیین کننده ی اشرف و شوارتسکف و ملاقات روزولت با محمد رضا شاه در پانزدهم اوت سال 1953، فرمانها امضاء شد، و روز 16 اوت، به عنوان روز عملیات اعلام گردید.

تا این مقطع، مقدمات کار برای انجام عملیات فراهم شده بود. اما؛ چگونه این مقدمات فراهم شد؟ ؛ جواب این سوال را از میان گفته های «وودهاوس دریس» جاسوسی بریتانیا در ایران آشکار می شود؛ وی می گوید: «در واقعه کودتای 28 مرداد طی سه مراحله متوالی صورت پذیرفت که یک مرحله، به عنوان مقدمان قبل از اجرای عملیات (ارسال کمکهای مقدماتی و جنگ تبلیغاتی) و دو مرحله ی دیگر نیز همانند عملیات نظامی انجام شد.

سازمان سیا «دونالد دیلبر» را اواخر آوریل 1953 به «نیکوزیا» پایتخت قبرس فرستاد تا با همکاری اینتلیجنت سرویس، برنامه ای برای مصدق تدوین کند. بحث و تبادل نظر میان ویلبر و «داربی شایر» مأمور اینتلیجنت سرویس از سیزدهم ماه مِی آغاز شد. در جلسات اولیه، ویژگی شخصیت های مهم سیاسی ایران، با دقت مورد بررسی قرار گرفت و هر یک از طرفین، اطلاعات، امکانات و عواملی را که در دست داشتند در اختیار یکدیگر گذاشتند و انگلیسی ها، مجموعه ای از عوامل خود نظیر برادران رشیدیان، نیروهای مسلح، مجلس، گروهها، مطبوعات و تعدادی از چهره های سیاسی را به امریکا معرفی کردند. در طی مذاکرات در نیکوزیا با انگلیسی ها درباره چند مورد اتفاق نظر کردیم. اول اینکه شاه باید وارد عملیات شود. دوم؛ در این مورد هندرسون مضمون مذکرات خود با انگلیسی ها در کیدزیا را چنین نقل می کند: «ما با انگلیسی ها در چند مورد اتفاق نظر کردیم؛ زاهدی تنها برای اجرای عملیات است. سوم؛ عملیات حتی المقدور باید صورت قانونی به خود بگیرد. مورد چهارم؛ در طی اجرای عملیات باید افکار عمومی در آستانه شورش، تحریک شود و بالاخره مورد پنجم؛ عملیات باید با سرعت و بلافاصله از طریق حمله به دولت مصدق به شیوه ی عملیات خاکستری انجام شود.»

هاتیوداربی شایر (رئیس بخش ایران در اینتلیجنت سرویس) در نیکوزیا با یکی از برادران رشیدیان ملاقات کرد، رشیدیان در این ملاقات، طی گزارش کاملی از اوضاع توانست به برخی از پرسش های داربی شایر پاسخ دهد. داربی شایر با جواب به این سؤالات، طرح عملیات را به نتایج مقدماتی رسانید، آن دو به ژنو بازگشتند و به سرعت عازم لندن شدند. با پایان یافتن مذاکرات ویلبر در نیکوزیا، قرار شد روزولت به اتفاق چند تن به بیروت برود و ضمن ملاقات با ویلبر، نتایج اجلاس نیکوزیا را بررسی کند. روزولت به عنوان مسئول طرح، بعد از ظهر نهم ژوئن با پرواز لندن وارد بیروت شد. کارول از قبرس با هواپیما به بیروت رسید. راجر گویران، رئیس پایگاه در ایران با خودروی شخصی، مسیر دمشق تا بیروت را پیمود ویلبر هم پس از قاهره وارد بیروت شد. مذاکرات، صبح روز دهم ژوئن آغاز گردید. پس از جلسات بیروت، آنان به این نتیجه رسیدند که باید کلیه ی امکانات صرف بی اعتمادی مردم به دولت مصدق شود. با پایان یافتن این نشست، روزولت و ویلبر راهی لندن شدند؛ تا آخرین تصمیمات خود را انگلیسی ها هماهنگ کنند و مطرح رمز نهایی شود. ویلبر پس از بازگشت هنگامی که طرح عملیات را به اطلاع مقامات وزارت امور خارجه رسانید آنها به بیان این مطلب؛ درست است که پس از پذیرش طرح توسط دولت امریکا، انگلیسی ها باید تضمین کنند که با سقوط مصدق و با روی کارآمدن دولت جدید و مسأله نفت، روش انعطاف پذیری را با کاخ سفید خواهند داشت. این موضوع توسط سفارت انگلستان و نماینده اینتلیجنت سرویس پی گیری شد. دولت انگلستان بسرعت تضمین های مربوطه را به دولت امریکا داد و در تاریخ بیست و سوم ژوئیه، یادداشتی از سوی وزارت امور خارجه انگلستان، تقدیم وزارت امور خارجه امریکا شد؛ هر چند پایگاه سیا در تهران، در انتظار رد تأیید طرح نهایی بود؛ اما برخی از اختیارات را که از قبل به آنها داده شده بود، در پایگاه تهران بر اساس مجوز کلی ماه آوریل انجام شود. این مجوز به آنها اختیار می داد تا یک میلیون دلار صرف فعالیت های مخفیانه نمایند.

در بیستم ماه می، پایگاه تهران به طور مشخص اجازه یافت هفته ای یک میلیون ریال به قیمت 90 ریال در مقابل هر دلار برای مجلس ایران هزینه کند. هندرسون در سوم ژوئن سال 1953 برای تبادل نظر و ارائه آخرین اطلاعات و اخبار عازم واشنگتن شد. در مذاکرات او با مقامات سیا مقرر شد تا با سفری طولانی به کشورهای اروپایی، بازگشت خود به تهران را به تعویق بیندازد. کارشناسان سیا با استمرار در تأخیر، بازگشت هندرسون به تهران را عاملی مهم در جنگ روانی می دانستند، که قرار بود بر ضد مصدق اجرا شود؛ ضمن اینکه آنها، وجود هندرسون در تهران به هنگام کودتا را صلاح نمی دانستند. روزولت هم اواخر ژوئن سال 1953 در پیام مستقیم پایگاه تهران گفت که باید نقشها و فعالیت های افراد برایشان تفهیم شود و همچنین دوگروه به منظور زمینه سازی عملیات سازماندهی شد. گروه اول به ریاست «کارول» که اواسط ژوئن از نیکوزیا بازگشته بود، تشکیل شد. این گروه مأموریت داشت، ابعاد مختلف قسمتهای نظامی عملیات را پی گیری کند. و گروه دوم که به سرپرستی ویلبر تشکیل گردید؛ مسئولیت مراحل جنگ روانی طرح را بر عهده داشت. هدایت و رهبری کلی این گروه ها و تضمین و تنظیم روابط آنها با پایگاه عملیات توسط «ژان هنری دالر»؛ رئیس؛ شعبه چهار، بخش خاور نزدیک انجام می شد. «جرج ای کارول»؛ مسئول برنامه ریزی نظامی کودتا، برای بررسی و پی گیری بیشتر در اواسط ژوئیه برای انجام مأموریتی عازم تهران شد؛ البته، پیش از آن، سر راه به لندن رفت تا با همکاری و هماهنگی داربی شایر، تضمین بیشتری برای انجام علمیات دردست داشته باشد و سرانجام در روز 21 ژوئیه وارد تهران شد.

ویلبر در این زمان مسئولیت جنگ روانی را برعهده داشت و با در اختیار داشتن گروهی متشکل از افراد مختلف و متخصص و نیز با استفاده از شیوه های مختلف، دستورات لازم را به پایگاه تهران ارائه کرد. افرادگروه ویلبر، از طرفی تعداد زیادی مقابله بر ضد مصدق تهیه کردند و از سویی دیگر؛ این مقاله ها را میان عمال خویش توزیع نمودند.

«ژنرال مک کلور» نیز براساس دستورالعملی که به دستش رسید بخشی از جنگ روانی بر ضد مصدق را انجام داد. در پی این کار از ویلیام اسادارن (مدیر همکاریهای ایران) خواسته شد تا روابط عادی و دوستانه خود را با دولت و افسران نزدیک به مصدق کاهش دهد. ایالات متحده امریکا نیز اوضاع ایران و جنگ روانی بر ضد دولت مصدق را توسط مطبوعات انعکاس دادند هندرسون براساس طرحی که در عملیات بود، در اسرع وقت برای پیشرفت مرحله مقدماتی؛ در مرحله نخست، 35 هزاردلار و نیز مبلغ 25 هزار دلار از طرف اینتلیجنت سرویس به زاهدی پرداخت کرد. پس از پرداخت این مبالغ و تأمین مالی سران کلیدی ارتش توسط سیا، آنها باید وانمود می کردند که این کمکها از طرف شاه بوده است. [برآورد کل هزینه عملیات، 258 هزار دلار بود که 147 هزار دلار آن توسط آمریکا و 35 هزار دلار از آن نیز به وسیله انگلیس تأمین شد.]

روزولت در این مقطع، به آمادگی شاه برای ایفای نقش در کودتا پرداخت. وی در این باره گفته است: «ترس و تهدید شاه را احاطه کرده بود. و همین سبب می شد تا او وظایفش را بخوبی انجام دهد.» امریکایی ها مطمئن بودند که اشرف برای سرنگونی مصدق مشتاقانه همکاری می کند. بنابراین با اشرف در اروپا ارتباط برقرار کردند. و او را در جریان کودتا قرار دادند. و سپس وی را به ایران فرستادند. در چنین واقعه ای، رشیدیان وظیفه داشت با اشرف ملاقات کند و او را برای ملاقات مشترک با داربی شایر آماده سازد.

در این میان «وود هاولس دریس» (جاسوس بریتانیا در ایران) به سازمان سیا اطمینان داد که توافقات اولیه میان رشیدیان و اشرف در پاریس را ترتیب می دهد. بنابراین از طرف سیا، وارد لندن شد و به همراه داربی شایر، لندن را به مقصد پاریس ترک کردند. وودهاوس پس از بازگشت به لندن، گزارشی از وقایع سفر خود را به روزولت داد. در این گزارش متنی آمده که نشان می دهد اشرف موافقت نموده تا هر چه از وی خواسته شده است، انجام دهد.

داربی شایر در مورد ملاقاتی که در پاریس به اتفاق وود با اشرف داشت گفت: «او به ما قول داد تا هر آنچه را بخواهیم انجام دهد. ما در مورد مأموریتی که برای او در نظر گرفته بودیم و نیز درباره ی سفر وی به تهران صحبت کردیم؛ اما اشرف نگران واکنش شدید مطبوعات بود و ما به او قول دادیم که از مطبوعات داخل ایران نگران نباشد. چرا که ما با بکارگیری اهرم های تبلیغاتی، سفر اشرف را پوشش داده ایم. و به این ترتیب ما در روز 25 ژوئیه، اشرف را به صورت یک مسافر عادی و با یک پرواز عادی عازم تهران کردیم.

وودهاروس در این باره می گوید: «همانطور که انتظار می رفت با ورود اشرف به تهران با واکنش شدید مطبوعات مواجه شدیم. لحظه دیدار با شاه، با جنجال آغاز شد و این قضیه را با آشتی طرفین خاتمه دادیم. پس از اشرف اسداللّه رشیدیان به ملاقات شاه رفت و مطابق نقشه، باید شاه را متقاعد می ساخت که به او می گفت که سخنگوی رسمی دولت انگلیس می باشد.

ژنرال شوارتسکف، بین سالهای 1942 تا 1948، ریاست هیئت کارشناسان و مشاوران نظامی امریکا، در ژاندارمری ایران را بر عهده گرفت. پس از پنج سال (حدود 26 ژوئن 1953) ژان والر را دعوت کرد تا در سطح سیا برای کودتا در ایران همکاری کند و در روز هفدهم ژوئیه در ستاد سیا نقشی که برای شوارتسکف طراحی شده بود را توجیه کردند و سپس وی را عازم ایران نمودند. گویران (رئیس پایگاه سیا در ایران) در مورد سفر شوارتسکف می گوید: «برای آنکه هدف واقعی از سفر شوارتسکف که مقصد ایران بود مشخص نشود، مأموریتی ظاهری به او داده شد. او ابتدا به لبنان، پاکستان، مصر و سپس به تهران سفر کرد. و حامل پیام اشرف بود که می بایست به حضور شاه می رسانید. هدف از این پیام آن بود شاه متوجه شود، واشنگتن خواهان اجرای این عملیات است و صلاح شاه در این است (چاره ای جز آن ندارد) که نقش خودش را در کودتا اجرا نماید. روز اول ماه اوت شوارتسکف با شاه ملاقات کرد. و این ملاقات به دلیل وجود میکروفون در سایر اتاقهای کاخ، در سالن رقص انجام شد. شاه، شوارتسکف را دقیقا به وسط سالن برد و سپس، شوارتسکف پیام را به وی ابلاغ کرد. به عبارتی وی پیشنهاد کمکهای سیاسی آمریکا به دولت جانشین مصدق را ارائه کرد. در این برهه ی زمانی کارکنان سیا در چند جبهه مشغول فعالیت بودند. پایگاه تهران محصولات خود را به اسدالله رشیدیان تحویل می داد تا جنگ روانی با شیوه ی ویژه ای صورت گیرد. در کنار این عملیات تبلیغاتی، عملیاتی مستقل برای طرفداری از شاه و بر ضد مصدق در آذربایجان اجرا شد. همچنین منحرف کردن جو و اغتشاش، از اهداف اصلی این طرح بود. به نقل از روزولت، از میان عواملی که عملیات پشتیبانی را انجام می دادند، اهمیت کادر عالی رتبه جنگ، از سایر عوامل بیشتر بود.

در ژویئه 1953 از پرسنل جنگ روانی، در خواست پشتیانی شد. از سران خاور نزدیک نیز خواسته شده بود تا مقالاتی را برای چاپ در مطبوعات ارسال نمایند. موضع مهمتر در جنگ روانی این بود که پرسنل جنگ در تهران باید فاقد روابط باشند تا بی پایه بودن منابع مطالب مشخص نگردد و از سویی مراقب باشند که در این مقالات تحلیلی روی ندهد. هندرسون در پی جنگ روانی و در کنار دیگر تلاشهایی که به منظور عملیات واهی برضد مصدق صورت می داد، توانست متنی را یا بر ضد مصدق براساس ارتباط مصنوع در مجله «نیوزویک» به چاپ برساند.

گویران (رئیس پایگاه سیا در ایران) به این نکته اذعان کرد که در پایگاه طی ماهها و سالها کار در تهران و با صرف پول برای این عملیات، هنوز هم نداشتیم که نتایج با مبالغ مصرف شده متناسب خواهد بود یا خیر. هر چند که در ژولای و اوت سال 1953 مطبوعاتی که ما (امریکا) یا انگلیس روابط یکپارچه برضد مصدق داشتند.

داربی شایر دراین موقعیت آشفته در پی صورت دادن ارتباط با تجار توسط گروه انگلیسی بود. چرا که دولت به سبب ایجاد رکود اقتصادی، وارادت را قطع کرده بود و از لحاظ پرداخت مالیات و کمبود پول به اقشار مردم نیز زیان می رسید. از این رو از تجار برای رواج شایعات در بازار، و به راه انداختن اعتراضات محدود استفاده می شد. این اعتراضات، درموعدهای مقرر توسط شخص مورد احترام مردم در تهران انجام می شد و تأثیراتی بر زندگی عادی مردم نیز می گذاشت و زمینه را برای مرحله نهایی کودتا فراهم می ساخت. یکی دیگر از اقداماتی که باعث آشفته شدن وضع اقتصادی شد، ذخیره پول در گاوصندوق پایگاه امریکاییها در تهران بود که این کار توسط گویران انجام می شد. این صندوق مملو از اسکناس 500 ریالی بود (موجودی این صندوق در سال 1953، حدود یک میلیون دلار بود.)

راه دیگری که سازمان جاسوسی در پیش گرفته بود ارتباط با نمایندگان مجلس بود که این موضوع توسط عوامل انگلیسی صورت می گرفت. اینتلیجنت سرویس معتقد بود کسانی که به هیچ جناح سیاسی وابسته نیستند، برای این طرح مفیدتر هستند.

درپی این اقدامات، وزارت امور خارجه امریکا با همکاری سازمان سیا توانست مقاله ای در یکی از نشریات مهم امریکا به چاپ برساند. که انعکاس آن در ایران منجر به تشدید جنگ روانی شد. همچنین اظهارتی که در ایالات متحده صورت می گرفت، تأثیر فراوانی بر مصدق گذاشت. برای اجرای طرح جنگ روانی، سازمان سیا چهار هزار دلار اختصاص داد. و قرار بر این بود مبارزه ی تبلیغاتی بر ضد مصدق از طریق روزنامه ها یک یا دو هفته قبل از مرحله نهایی چاپ شود تا مصدق فرصتی برای واکنش، در مورد خنثی کردن این طرح را نداشته باشد.

جرج ای کارول هم که مسئولیت برنامه ریزی نظامی کودتا را برعهده داشت می گوید: «مهمترین و ضروری ترین وظیفه ستاد، انتخاب افسران کلیدی در تهران بود. افسرانی که برای اجرای عملیات، توان همکاری آنان احساس می شد. بویژه آنکه تصرف ستاد ارتش، ایستگاه رادیویی ارتش، رادیو تهران، خانه مصدق و یارانش، ……….کلیدی، دفاتر پست و تلگراف و تلفن مجلس و چاپخانه، و دستگیری افراد اصلی و نیز افسران طرافداران مصدق، از اهداف و مقاصد اساسی طرح بود.

روزولت پس از ملاقاتهای اشرف و شوارتسکف با شاه، به نمایندگی از سوی آیزنهاور و چرچیل، به دیدار شاه رفت. ملاقات او با شاه در نیمه های شب، و کاملاً مخفیانه صورت گرفت. در این ملاقات روزولت جزئیات نقشه کودتا و امکانات و عوامل را با شاه در میان گذاشت ودر نهایت، زمان های مورد نیاز کودتا (فرمان عزل مصدق و انتصاب زاهدی) را از شاه دریافت کرد. شانزدهم اوت، روز برگزاری عملیات معرفی شد. در عملیات کودتا، نیروهایی که می بایست مصدق را دستگیر می کردند، از نیروهای مسلح طرفدار مصدق شکست خوردند؛ شاه پس از اطلاع این شکست به بغداد گریخت و این اقدامی احتیاطی بود که در طرح تا حدودی پیش بینی شده بود. زاهدی نیز با حمایت و نظارت، در مخفیگاهی پنهان شده بود. هندرسون در روز هفدهم اوت به تهران بازگشت. زاهدی از طریق یک کنفرانس مطبوعاتی که به ابتکار پایگاه سیا طراحی شده بود و همچنین با استفاده از امکانات چاپخانه ای خصوصی سیا، اعلام کرد که زاهدی نخست وزیر ایران است و مصدق برضد وی کودتا کرده است. عوامل ما نیز، فرمان شاه، مبنی بر انتصاب زاهدی را به چاپ رساندند.

آلن دالس (رئیس سابق سیا) چند روز پس از کودتا گفت: «در نوزدهم اوت 1953، تظاهراتی به طرفدارای از شاه در حوالی بازار انجام شد. تظاهرات طی اقدام سیاسی پایگاه سیا بر پا گشت و بتدریج با پی گیری عواملی که در ارتش داشتیم، موقعیت و شرایط لازم را برای اجرای عملیات نظامی فراهم کردیم. با دستوری که از طرف پایگاه امریکائیها صادر شد، زاهدی از مخفیگاه خارج و کودتا را رهبری کرد. روزولت در آن روز به زاهدی گفت: «به عنوان گام نخست اعلام کند که رئیس دولت موقت می باشد و در ساعات پایانی روز نوزدهم اوت، ایران در اختیار زاهدی قرار گرفت او پست های کلیدی همانند نیروهای مسلح را به اختیار خود درآورد و پس از چند روز شاه به ایران بازگشت. هندرسون به منظور اعطای کمکهای مالی ما از طرف سازمان سیا پنج میلیون دلار طی دو روز اول نخست وزیری در اختیار وی قرار داد تا بتواند سریع جایگاه خود را استحکام بخشد. انگلیس هم زاهدی را در ایران پشتیبانی نمود. این عمل توسط (کاردار سفارت انگلیس درتهران) انجام گرفت. طبق گفته وی حمایت جدی او از زاهدی با توافق لندن واشنگتن بر سر نخست وزیری انجام شد. پس از کودتا و طی چند ملاقات با زاهدی، از او قول گرفت که امریکا و انگلیس را در تأمین نفت یاری نماید. این مسئله بازتاب وسیعی درداخل امریکا داشت؛ بطوری که روزی کلارک (دادستان سابق کل امریکا) دراین باره می گوید: «سیاست خارجی ما فعالانه سعی در محروم کردن دولت وملت ها از استقلال خود دارد. به اعتقاد من دولتی که نتواند برای مردم خودش مواد غذایی تولید کند؛ هرگز آزاد و مستقل نخواهد بود. شاه 25 سال پس از کودتای 28 مرداد، حافظ خوبی برای منافع ما در خاورمیانه بود. او طی این سال ها 22 میلیارد اسلحه برای خود و خاورمیانه از امریکا و انگلیس خریداری کرد. و در مقابل، کشورهای آسیایی را فقیرتر و وابسته تر به امریکا و انگلیس نمود.

پس از گذشت چند دهه، سیاستمداران امریکا خود اعتراف کردند که ایالات متحده نقش مهمی در کودتای 28 مرداد داشته است: مادلین آلبرایت (وزیر امور خارجه سابق امریکا) می گوید: در سال 1332 امریکا نقش مهمی در هماهنگ کردن سقوط محمد مصدق (نخست وزیری مردم ایران) بازی کرد. حتی از آیزنهاور بر این باور بود که بنا به دلایل استراتژیکی بوده است که امریکا در تحولات ایران نقشی ایفا کرده است. و همان طور که رئیس جمهور کلینتون گفته بود: «امریکا باید بخشی از مسئولیت و مشکلاتی را که در روابط ایران و امریکا بوجود آمده است، به عهده گیرد.»

بجز اینتلیجنت سرویس و سیا، یک سازمان صهیونیستی مستقل از سازمانهای موساد و اسرائیل در کودتای 28 مرداد نقش داشتند. که اشاره ای مختصر به آنها نیز ضروری است:

پس از رنسانس پدیده ای به نام «فاعل شدن یهودیت پنهان در امور جهان» در دنیا شکل گرفت. درابتدا یهودیان توسط مسیحیان مطرود و در برخی نقاط به دست آنان کشته شدند و چون در این مقطع، آنها از صحنه های سیاسی و اجتماعی کنار گذاشته شده بودند، به صحنه های اقتصادی روی آوردند و با این حربه توانستند بر دیگر کشورها نفوذ کنند.

این دسته از یهودیان با تشکیل یک سازمان فراملیتی پس از مدت زمان کوتاهی، چنان گسترش یافتند که موفق شدند نقش مدیریت و هماهنگی بین سازمان های جاسوسی دنیا را در کودتای 28 مرداد ایفا کنند. یهودیان با نفوذ در دولت ها، ایلات و عشایر، مطبوعات و روزنامه ها، پارلمان ونمایندگان، انقلاب ها و نهضتها و نیز با انجام قتل و ترور شخصیت های مردمی، توانستند هر چه بیشتر فعالیت های جاسوسی خود را درایران گسترش دهند. از افراد ذی نفوذ این سازمان در ایران، باید به نقش «سرگور اوزلی» اشاره کرد او در سال 1224 با هدف تأسیس سازمان فراماسونری وبعنوان سفیر و نماینده رسمی دولت انگلستان وارد ایران شد و توانست تمامی اطرافیان فتحعلی شاه را وارد لژفراماسونری کند.

تلاش این فرد و همکاریش با میرزاابوالحسن ایلجی موجب خسارات فراوانی به ایران شد. در یکی از نامه های که سرگور اوزلی به وزارت امور خارجه انگلستان می نویسد؛ با صراحت بیان می دارد: «برای حفظ صیانت دستگاه ما باید ایران در وحوشت و بربریت نگاهداری شود» این سیاست انگلستان از سال 1224 آغاز و تا انقلاب اسلامی ایران ادامه داشت. از دیگر تحولات این سازمان وارد شدن فردی به نام «مانکچی هاتریا» به ایران بود. خانواده ی مانکچی از زمان ساسانیان به هند مهاجرت کردند و در آنجا پس از ارتباط با استار بریتانیا، دراواسط عهد ناصری وارد ایران شدند و در صدد گسترش این شبکه جاسوسی برآمدند.

خانواده مانکچی برای رسیدن به اهداف خود، در صدد تشویق محمد (مؤسس فرقه بابیه در ایران) برآمدند. لازم به ذکر است که آقای فضائل گلپایگانی (یکی از مراجع بهایی) در کتاب «ظهور الحق» از ارتباط میرزاملکم خان و جلال الدین میرزا (مروج غرب زدگی در ایران) با شکبه فراماسونری و فعالیت های آنان یاد می کند.

در این مقطع کسانی بودند که با ایفای نقشهای فرعی، زمینه ی لازم برای انجام کودتاهای مختلف را نیز فراهم می کردند؛ بعنوان مثال می توان به فردی اشاره کرد که با اسم مستعار «حاج هاشم کلکته ای» با لباس روحانیت در مجالس شرکت می کرد، که در یکی از همین جلسات، توسط یک روحانی شناسایی می شود. خانم «آن لمپتن» از افرادی بود که با استفاده از نفوذ خود وارد مطبوعات شده بود و به فعالیت های جاسوسی ادامه می داد.

از شبکه های مهم داخل کشور که با شکبه فراملیتی صهیونیستی کار می کرد، می توان شبکه اعلم را نام برد. این شبکه با جمع آوری فرهیختگان به دور خود توانسته بود با دو گرایش سیاسی و فرهنگی، فعالیت های گسترده جاسوسی را انجام دهد. وظیفه اصلی قسمت سیاسی شبکه اعلم، جلوگیری از فعالیت کمونیست در ایران بود که عملاً؛ در همه ی عرصه های کشور دخالت می کرد، یکی از این موارد، ایجاد تظاهرات مصنوعی در 21 تیر ماه سال 1321 می باشد؛ هنگامی که سفیر امریکا می خواست وارد ایران شود، ناگهان خیابانهای تهران دچار آشفتگی شد و مردم، شهر را به آشوب کشیدند. توده ایها، مجسمه شاه را پایین آوردند و آشوب، به یک جنبش افراطی تبدیل شد. در این تظاهرات چیزی حدود بیست نفر کشته و سیصد تا چهارصد نفر زخمی شدند، همچنین خسارات فراوانی به اماکن عمومی وارد آمد. ریاست بخش فرهنگی این سازمان به عهده رشیدیان بود. از اعضای این گروه می توان به فتح الله بنیانیان، علی جواهر کلام عباس شاهنده، جعفر شاهی، مصطفی مصباح (مدیر سابق کیهان) عباس مسعودی (مدیر سابق اطلاعات)، هادی هدایتی (از اعضای حزب توده) علی اصغر ایرانی مهدی میراشرفی عبدالرحمان فرامرزی و رسول پرویزی نام برد و از فعالیت های این بخش نیز می توان به جوسازی و جنگ روانی اشاره کرد. یکی از عملیاتی که بخش فرهنگی شبکه اعلم انجام داد، چاپ مقالات در روزنامه ها و کتابها بود. آنها کتابی بنام «شرح زندگانی من» به نام لاهوتی چاپ کردند. مقدمه ی آن را شاهنده و خود مطالب کتاب را جواهر کلام به رشته تحریر درآورد. پس از چاپ هم «شاپور مجارتیوپر» از آن تقدیر کرد.

با ورود این کتاب به بازار، لاهوتی اعتراض کرد که من اصلاً خاطره ی ندارم که آن را یادداشت و چاپ کنم.

از دیگر شبکه های جاسوسی داخل کشور که با شبکه صهیونیستی فعالیت می کردند، باید از شبکه «اردشیرجی» نام برد. در خصوص تداوم فعالیت شبکه اردشیرجی در قالب فعالیت های فرزند او «شاپور ریپوتر» و همکاری آنها با شبکه صهیونیستی، این نکته را باید اضافه کرد که این شبکه با رهبری شبکه صهیونیستی توانست دو کودتا در تاریخ معاصر ایران به راه اندازند. یکی؛ کودتای سوم اسفند 1299 که منجربه صدور رضاخان به سلطنت شد و دیگری؛ کودتای 28 مرداد 1332 که منجربه تثبیت محمدرضا پهلوی و گسترش سلطه امریکا در ایران گردید. بنابراین مشاهده می کنیم که این شبکه صهیونیستی گاهی تداوم غارتگری خود را از دریچه استعمار بریتانیا تعقیب می کرد و گاه نیز بابسط سلطه امریکا این کار را به انجام می رسانید. فعالیت این سازمان درخارج از ایران توسط «لرد ویکتور انجام می شد که او نقش اساسی را برای هماهنگی بین سازمان های سیا و اینتلیجنت سرویس ایفا می کرد.

رایزنی ویکتورچیلد و همکاری و هماهنگی وی با دیگر سازمان های جاسوسی داخلی و شبکه بر این او شبکه های خاریج سبب گردید تا این سازمان ها نقش مهمی را در کودتای 28 مرداد ایفا نمایند «لرد ویکتور چیلد» از جمله شخصیتهای کلیدی است که در بازسازی اینتلیجنت سرویس هم نقش داشته است. جالب اینجاست که شاپور شاپورریپوتر به جهت همین نقش فراملیتی شبکه صهیونیستی، هنگامی که تبعه انگلیس بود، در سالهای کودتا در استخدام سفارت امریکا نیز بوده است و نقش مشاور سیاسی سفیر را ایفا می نماید. پنهان کاری شبکه های جاسوسی در مخفی نگه داشتن واقعیت های پشت پرده کودتا، تلاشی است برای پنهان کردن ماهیت این شبکه فراملیتی صهیونیستی که هم اکنون نیز فعالانه در پی گسترش سلطه فرد بر جهان می باشد.

 

 

 

 نظر دهید »

چگونگی کار اسکنر

06 اسفند 1393 توسط فرهادي نيا

اسکنر چگونه کار می کند 

تا به حال چند بار برايتان پيش آمده كه مثلا بخواهيد عكسي را براي كسي بفرسيد؟ براي اين كار از چه روشي استفاده كرده ايد؟ 
يك راه اين است كه عكس را داخل پاكت بگذاريد و آن را پست كنيد، اما روش راحت تر و سريعتري هم وجود دارد. با استفاده از اسكنرها در عرض چند دقيقه مي توانيد اين كار را انجام دهيد. اسكنر يكي از لوازم جانبي رايانه است كه براي انتقال اسناد و تصاوير دنياي حقيقي به درون رايانه و تبديل آنها به صفر و به يك بكار مي رود. اسكنرها انواع مختلفي دارند.
متنوع ترين و معمول ترين نوع اسكنر، Flatbed نام دارد كه همان اسكنري است كه اغلب ديده ايد و همه جا از آن استفاده مي كنند. به اين اسكنر، روميزي Desktop هم گفته مي شود. اسكنرهاي Sheet-fed نيز بسيار شبيه به اسكنرهاي روميزي عمل مي كنند با اين تفاوت كه هنگام اسكن كردن، به جاي هد اسكن كننده، سند حركت مي كند. اين اسكنرها از نظر ظاهري شبيه به يك پرينتر كوچك هستند. 

دسته سوم اسكنرهاي Handheld نام دارند. اين اسكنرها، برخلاف 2 نوع قبلي، دستي هستند و خود كابر بايد هد اسكن كننده را روي سند حركت دهد، به همين دليل هم از كيفيت چنداني برخوردار نيستند و بالاخره دسته آخر كه به اسكنرهاي Drum معروفند، بسيار دقيق هستند و در صنعت چاپ مورد استفاده قرار مي گيرند. ما در اينجا به بررسي طرز كار اسكنرهاي روميزي مي پردازيم، اما فن آوري به كار رفته در ديگر اسكنرها هم بسيار شبيه به اين نوع است و شما مي توانيد تا حدود زيادي آن را تعميم دهيد.
در قدم اول شما سند را روي يك صفحه شيشه اي گذاشته و پوشش آن را مي بينيد اما پس از آن چه اتفاقي مي افتد؟ 
ابتدا سند به وسيله يك لامپ گزنون يا يك لامپ CCFL روشن مي شود….
در اسكنرهاي قديمي تر از لامپ هاي فلورسنت معمولي استفاده مي شد كه از شفافيت تصوير كم مي كرد. پس از اين مرحله، تصوير سند به وسيله يك آيينه ي زاويه دار به يك آيينه ديگر منعكس مي شود. بعضي از اسكنرها 2 آيينه و برخي ديگر 3 آيينه دارند. هر يم از اين آيينه ها، تقعر كمي دارند كه باعث مي شود تصوير منعكس شده در يك سطح كوچك تر متمركز شود و در نتيجه وضوح تصوير بيشتر شود. آخرين آيينه، تصوير را به يك نفر منعكس مي كند.
لنز تصوير را از طريق يكسري —– كه كارشان جدا كردن 3 رنگ قرمز، آبي و سبز به كار رفته در تصوير است روي CCD متمركز مي كند. CCD، مهمترين قسمت يك اسكنر و رايج ترين فن آوري براي دريافت تصوير در اسكنرهاست. اصولا هر اسكنري، بايد بتواند به نحوي تصوير را به سيگنال الكتريكي تبديل كند. CCD، اين كار را انجام مي دهد. CCD يك آرايه از ديودهاي نوري است كه فوتون ها «نور» را به الكترون ها «بارالكتريكي» تبديل مي كند. اين ديودها كه Photo site ناميده مي شوند، به نور حساس هستند. هرچه نوري كه به يك ديود مي تابد، روشن تر باشد، بار الكتريكي كه در آن مكان جمع مي شود نيز بيشتر خواهد بود. به اين ترتيب، رنگهاي مختلف تصوير، بسته به شدت روشنايي كه دارند، از طريق ديودهاي CCD به ولتاژالكتريكي تبديل مي شوند. كل مكانيزم بيان شده شامل آيينه ها، لنز، —– و CCD، هد اسكن كننده ي تصوير را مي سازند. اين هد كه به آرامي روي سند حركت مي كند، به وسيله يك تسمه به يك موتور پله اي متصل است كه هد را به جلو مي برد، هد اسكن كننده از يك طرف نيز به يك ميله متصل است كه از ايجاد انحراف يا لغزش در مسير هد، هنگام خواندن سند جلوگيري مي كند. 
تنظيمات دقيق اجزاي مختلف هد، به مدل اسكنر بستگي دارد، اما اصول آن در تمام اسكنرها مشابه است، البته به جز اين فن آوري، فن آوري هاي ديگري نيز براي ساخت اسكنر وجود دارد، اما فن آوري غالب، همان است كه بيان شد. 
اسكنرها از نظر شفافيت و وضوح تصوير با هم تفاوت دارند، اين مسئله به تعداد سنسورها در هر سطر آرايه CCD، دقت موتور پله اي، كيفيت لنز و نيز ميزان روشنايي منبع نور بستگي دارد، بديهي است كه يك لامپ گزنون با روشنايي زياد به همراه يك لنز با كيفيت بالا، نسبت به يك لامپ فلورسنت معمولي با يك لنز معمولي و ساده تصويري با كيفيت بسيار بالاتر ايجاد خواهد كرد. اما اسكن كردن تصوير، مرحله اول كار است. مرحله بعدي، انتقال تصوير اسكن شده به رايانه است.
براي اتصال اسكنر به رايانه و انتقال تصوير راههاي متفاوتي وجود دارد. ساده ترين راه اتصال از طريق پورت موازي است كه البته كندترين روش ممكن هم هست. 

روش دوم، استفاده از رابط “Small SCSI computer system interface” است كه يك رابط موازي با سرعت بالاست. اسكنرهاي «SCSI» از طريق يك كارت SCSI به رايانه متصل مي شوند. راه سوم، استفاده از پورت USB است. اسكنرهاي USB، سرعت خوبي دارند و كار كردن با آنها نيز ساده است. روش آخر نيز استفاده از Firewire است. Firewire يك گذرگاه سريال بسيار سريع است.
البته اين روش هزينه بيشتري هم دارد و براي تصوير با كيفيت بسيار بالا استفاده مي شود. به اين ترتيب كار اسكن تصوير پايان مي رسد و تصوير به رايانه شما منتقل مي شود

 

نحوهانتخاب يک اسکنر
اسکنر يکی از تجهيزات جانبی مهم در کامپيوتر محسوب می گردد . کاربرانی که با تصاوير سروکار داشته و تمايل به نشر حرفه ای آنان را دارند، می توانند با استفاده از اسکنر تصاوير مورد نظر خود را اسکن و در ادامه پس از ايجاد محتوی ديجتال ، با بکارگيری نرم افزارهای ويرايش تصاوير،عمليات دلخواه خود را بر روی تصاوير انجام دهند . در صورتيکه قصد ارسال يک عکس که توسط دوربين های معمولی ( غيرديجيتال ) گرفته شده است را برای دوستان خود از طريق يک نامه الکترونيکی داشته باشيم ، می بايست در ابتدا عکس مورد نظر را بکمک اسکنر ، پويش و پس از تبديل به محتوی ديجيتال ، آن را بعنوان يک فايل ضميمه همراه نامه الکترونيکی ارسال نمود. در موارديکه قصد ايجاد يک نسخه ديجيتال از اطلاعات را داشته باشيم ( مثلا” جزوات درسی ، کتب و … ) ، می توان از اسکنر استفاده نمود. ( پس از اسکن متون و تبديل آن به محتوی ديجيتال ، امکان ويرايش آنان نيز فراهم می گردد ). در این مقاله قصد داریم به برخی از پرسش های متداول در زمینه انتخاب یک اسکنر پاسخ داده و از این رهگذر با ضوابط و معيارهای انتخاب مناسب يک اسکنر بيشتر آشنا شويم .
جايگاه اسکنر
انتخاب يک اسکنر به عواملی متفاوتی نظير : کيفيت خروجی ، سرعت و قيمت بستگی دارد. خوشبختانه اکثر اسکنرهائی که دارای قيمت متعادل و مناسبی می باشند از امکانات پيشرفته ای نظير: دقت 2400 نقطه در اينچ ( dpi ) ، آداپتورهای transparency و پورت های USB 2.0 بهره می گيرند . اغلب اسکنرهائی که با کاربرد خانگی و غيرحرفه ای طراحی شده اند، دارای دقت تصويری معادل 2400 نقطه در اينچ بوده که کاربران را قادر می سازد با کيفيت مناسب، تصاوير مورد نظر خود را اسکن نمايند. توليد کنندگان در مقابل ايجاد تغييرات در عناصر سخت افزاری استفاده شده در اسکنرها( عناصر کليدی ) ، سعی می نمايند با ارائه امکانات جانبی، زمينه استفاده آسان از آنان را فراهم نمايند . مثلا” شرکت HP ، با افزودن يک تغذيه کننده عکس 4 در 6 اينچ ، امکان اسکن سريع تصاوير را در اختيار کاربران قرار داده است . اکثر سيستم های عامل جديد ، دارای امکانات مناسب نرم افزاری بمنظور حمايت و بکارگيری پتانسيل های ارائه شده توسط اسکنرها می باشند . 

ويژگی ها ی مهم 
از مهمترين ويژگی های مرتبط با اسکنر ، می توان به موارد زير اشاره نمود : 

دقت لامپ تصوير : بمنظور اسکن و استفاده از تصاوير در صفحات وب و يا چاپ تصاوير 3 در 5 و يا 4 در 6 ، دقت 100 نقطه در اينچ کافی خواهد بود. برای اسکن متن با استفاده از OCR)Optical character recognition ) ، دقت 300 نقطه در اينچ استاندارد بوده و کفايت خواهد کرد .در صورتيکه قصد ايجاد تصاوير بزرگتر ( 8 در 10 اينچ ) و يا بزرگنمائی تصاوير کوچکتر وجود داشته باشد ، می بايست اسکنری با دقت 1200 يا 2400 نقطه در اينچ انتخاب گردد . تصاويری که دارای دقت بيشتری می باشند ، از انعطاف مناسبی در زمان ويرايش برخوردار بوده و فضای بمراتب بيشتری را در زمان ذخيره شدن بر روی هارد ديسک، اشغال خواهند کرد. مثلا” يک تصوير 4 در 6 اينچ که دارای دقت 1200 نقطه در اينچ می باشد ، فضائی معادل 25 مگابايت را اشغال خواهد کرد . بمنظور اسکن اينگونه تصاوير، زمان زيادی نيز صرف خواهد شد . 

آداپتور transparency . در زمان اسکن اسلايد و يا فيلم به يک آداپتور transparency نياز خواهد بود ( يک منبع نور که در بين فيلم تابانده می شود ). آداپتورهای فوق ، می توانند بهمراه اسکنر( جزء لاينفک در زمان ساخت ) و يا بعنوان يک ماژول جداگانه ارائه گردند . 

تغذيه کننده اتوماتيک سند ( ADF ) : بمنظوراسکن متون با حجم بالا و يا تصاويری که طول آنان زياد می باشد( بيش از سطح اسکنر ) ، استفاده از يک تغذيه کننده اتوماتيک سند ، مفيد خواهد بود. شرکت هایHP و ميکروتک ، در برخی از مدل های جديد خود از ADF)Automatic document feeder) استفاده نموده اند .

اينترفيس : بموازات ارائه مادربردهائی که دارای پورت USB 2.0 می باشند ، توليد کنندگان اسکنر نيز اقدام به ارائه اسکنرهائی نموده اند که از پورت فوق بمنظور ارتباط با کامپيوتر استفاده می نمايند . ( در صورت عدم وجود پورت USB 2.0 می توان از پورت USB 1.0 استفاده نمود ) . در آزمايشات انجام شده بر روی برخی از اسکنرهائی که از پورت USB 2.0 جهت ارتباط با کامپيوتر استفاده می نمايند ، تفاوت سرعت مشهودی ، ملاحظه نگريده است . سرعت و قيمت اسکنرهائی که امکان استفاده از پورت های Firewire را دارا می باشند ، بمراتب بيشتر می باشد.

عمق رنگ : تعداد رنگ داده که اسکنر قادر به تشخيص و ذخيره سازی آنان می باشد را عمق رنگ گفته و بر حسب بيت در هر پيکسل ، اندازه گيری می گردد . با توجه به اينکه ، اسکنر معمولا” قادر به اخذ داده ئی بمرابت بيش از ميزانی است که درايو آن می تواند ذخيره نمايد ،يک شناسه ديگر به مشخصه عمق بيت اضافه می شود . نظير : 48 بيت داخلی و يا رنگ سخت افزاری ، که مشخص کننده ميزان داده ئی است که اسکنر قادر به تشخيص آنان می باشد و خارجی يا True Color که مشخص کننده ميزان داده ئی است که درايو اسکنر قادر به ذخيره سازی آنان می باشد. در اکثر موارد ، استفاده از 24 بيت خارجی عمق رنگ ، کفايت خواهد کرد. 

تکنولوژی سنسور : اسکنرهای صفحه تخت ، دارای يکی از دو نوع تکنولوژی سنسور می باشند : تکنولوژی اول ، Charge couple device)CCD) و تکنولوژی دوم Contact Image sensor)CIS) ، ناميده می شود . CCD يک تکنولوژی قديمی تر بوده که از آن در دوربين های ديجتال نيز استفاده می گردد . تکنولوژی CIS اخيرا” در اسکنرها استفاده و يک رويکرد جديد در اين زمينه می باشد .کيفيت تصاوير اسکن شده توسط تکنولوژی CIS ، پائين تر است بوده ولی در مقابل ، اسکنرهائی که از تکنولوژی فوق استفاده می نمايند ، کوچکتر شده و ميزان برق مصرفی آنان بمراتب کمتر از اسکنرهائی است که از تکنولوژی CCD استفاده می نمايند.

نوع اسکنر : اکثر اسکنرهای موجود ،از نوع تخت می باشند . علت اين نامگذاری بدليل اين است که سطح اسکن بصورت تخت می باشد . در اسکنرهای فوق ، تصوير مورد نظر برای اسکن بر روی سطحی تخت و بين صفحه ای شيشه ای و درب اسکنر قرار می گيرد . ( نظير دستگاه کپی ) . علاوه بر اسکنرهای تخت ، اسکنرهای ديگری نيز وجود دارد . اسکنرهای Sheet-fed ، اسکنرهای دستی ، اسکنرهای عکس و تجهيزات جانبی چندکاره شامل ترکيب چاپگر ، اسکنر و فاکس درون يک دستگاه ، نمونه هائی از ساير اسکنرهای موجود می باشد . اسکنرهای Sheet-fed با توجه به نياز کاربران مطرح و بسرعت متداول گرديدند. کاربرد اصلی اسکنرهای فوق ، اسکن متون می باشد .

نرم افزار : تمامی اسکنرها بهمراه نرم افزارهای لازم بمنظور خواندن يک شی ، گرفتن تصوير و انتقال آن به درون کامپيوتر عرضه می گردند . پس از ارسال يک تصوير به درون کامپيوتر ، ممکن است با توجه به نوع نياز خود ( تغيير اندازه ، ويرايش ، افکت ، تنظيم نور و رنگ ) ، به نرم افزارهای ديگری نياز باشد . اکثر اسکنرها بهمراه نسخه هائی از نرم افزارهای ويرايش تصاوير ارائه شده اند. تعداد زيادی از اسکنرها نيز بهمراه يک نرم افزار OCR ارائه می گردند . با استفاده از نرم افزار فوق ، می توان يک متن نوشته شده را اسکن و آن را به متن مورد نظر بمنظور ويرايش در کامپيوتر تبديل نمود . 

تشریح مشخصات
پارامترهای زير را می توان در زمان انتخاب يک اسکنر در نظر گرفت : 

دقت و وضوح تصوير 
حداقل : 600 در 1200 نقطه در اينچ پيشنهادی : 1200 در 2400 تا 2400 در 4800 حداکثر : 1200 در 2400 تا 2400 در 4800 
دقت ، نشاندهنده جزئيات محتوی ديجيتال می باشد . ميزان دقت هر اندازه که بيشتر باشد ، تصوير از کيفيت و شفافيت بيشتری برخوردار خواهد بود. اهميت دقت در يک تصوير ، زمانی بيشتر هويدا می گردد که قصد بزرگ نمودن يک تصوير وجود داشته باشد . 

ناحيه اسکن 
حداقل : 5 / 8 در 7 /11 اينچ پيشنهادی : 5 / 8 در 7 / 11تا 5 / 8 در 14 ا ينچ حداکثر : 5 / 8 در 7 /11 تا 5 / 8 در 14 اينچ 
اکثر کاربران حرفه ای ممکن است نيازمند اسکن تصاوير بزرگتر باشند. بديهی است که وجود يک ناحيه بزرگتر اسکن ، امکان اسکن کتب بزرگتر ، نقشه ها ، روزنامه ها و ساير موارد مشابه را فراهم می نمايد 

تکنولوژی هد اسکن 
حداقل : CIS يا CCD پيشنهادی : CCD حداکثر : CCD 
اسکنرهائی که از تکنولوژی CCD استفاده می نمايند ، متداولتر بوده و کيفيت تصاوير اسکن شده توسط آنان نيز بمراتب بهتر می باشد . اسکنرهائی که از تکنولوژی CIS استفاده می نمايند ، کوچکتر از اسکنرهای CCD بوده و اغلب دارای کابل جداگانه برق نبوده و از کابل USB برای ارتباط با کامپيوتر استفاده می نمايند . در صورتيکه اسکنرهای فوق را از طريق يک کابل جداگانه و مختص اين کار به کامپيوتر متصل نمائيم ، سرعت آنان بيشتر بوده و شفافيت تصوير نيز بهبود خواهد يافت . اين نوع اسکنرها دارای تغديه کننده اتوماتيک نيز می باشند. 

پورت های اسکنر 
حداقل : USB1.1, Parallel پيشنهادی : USB1.1, USB 2.0 Parallel, IEEE1394 حداکثر : USB2.0, IEEE 1394, SCSI 
کامپيوترهای شخصی می بايست دارای يک پورت سازگار بمنظور اتصال به اسکنر می باشند . اکثر اسکنرها بهمراه يک پورت USB 1.1 عرضه می گردند( پورت فوق سرعت مناسب برای کارهای با حجم کوچک را دارا می باشد ) . برخی ديگر از اسکنرها ، دو نوع اينترفيس پورت USB و موازی را حمايت می نمايند( بمنظور امکان کار با کامپيوترهای قديمی ) . صرفا” کامپيوترهائی که دارای مادربردهائی با پورت USB 2.0 می باشند ، می توانند از اسکنرهای شامل پورت USB 2.0 استفاده نمايند ( سرعت پورت های USB 2.0 بمراتب بيشتر از USB 1.1 است ) . 

نکاتی دررابطه با تهيه اسکنر

اسکنرهای نخت پاسخگوی اکثر کارها می باشند . استفاده از اسکنرهای تخت آسانتر بوده و دارای قابليت لازم در رابطه با اکثر کاربردها ،می باشند . 

استفاده از اسکنرهای دستی در جايگاه خاص خود . اسکنرهای دستی برای کاربرانی که قصد اسکن مطالب کوتاه خود را دارند، بسيار مناسب می باشند. مثلا” دانشجويان و وکلا می توانند با استفاده از اين نوع از اسکنرها ،اطلاعات مورد نظر خود را بسرعت اسکن نمايند. 

استفاده از اسکنرهائی با دقت 1200 نقطه در اينچ . قيمت اين نوع اسکنرها در مقايسه با ساير اسکنرهای اندکی بيشتر بوده ولی قابليت آنان زمانی مشخص می گردد که قصد اسکن نمودن تصاوير و در ادامه چاپ آنان وجود داشته باشد. در چنين مواردی رنگ ها ی استفاده شده در تصاوير دارای کيفيت بسيار مناسبی خواهند بود.

بررسی لازم در خصوص پورت های USB . تقريبا” تمامی اسکنرها قادر به برقراری ارتباط با کامپيوتر از طريق پورت USB می باشند . تمامی کامپيوترهای عرضه شده در دو سال اخير ، دارای يکی از انواع پورت های USB می باشند . در کامپيوترهای قديمی اين نوع پورت ها وجود ندارد. در صورتيکه کامپيوتر دارای پورت USB نباشد ، می بايست از اسکنرهائی استفاده نمود که از طريق پورت موازی به کامپيوتر متصل می گردند. بديهی است که در چنين مواردی سرعت اسکنرها نسبت به اسکنرهائی که از پورت USB استفاده می نمايند ، کمتر خواهد بود. اسکنرهائی که دارای پورت USB 2.0 می باشند ، دارای سرعت بمراتب بالاتری می باشند . در صورتيکه سيستم موجود قابليت استفاده از پورت USB 2.0 را دارا نمی باشد ، می توان در صورت امکان اقدام به تهيه يک سيستم جديد نمود و در صورتيکه شرايط فوق عملی نمی باشد ، می توان از کارت های USB 2.0 موجود استفاده تا شرايط استفاده از اسکنرهای شامل پورت USB 2.0 فراهم گردد . 

استفاده از اسکنرهائی که دارای دکمه کنترلی اسکن می باشند . استفاده از اسکنرهائی که دارای قابليت فوق ( دکمه از قبل برنامه نويسی شده ) می باشند، صرفه جوئی در زمان را بدنبال خواهند داشت . ( در موارديکه تعداد اسناد مورد نظر برای اسکن زياد می باشد ) .

مشخصات پيشرفته يک اسکنر زمينه تحقق کارهای بزرگ را فراهم می نمايد . وجود مشخصات پيشرفته ای نظير: تغذيه کننده اسناد ، تعديل کننده شفافيت ، ابعاد مناسب صفحه اسکن، برای کاربرانی که از اسکنر بعنوان يک ابزار حياتی در جهت انجام کارهای خود استفاده می نمايند، امری ضروری است . با استفاده از اسکنرهائی که دارای ابعاد بزرگتر می باشند ( ابعاد اسکن ) ، می توان تصاوير بزرگ ، روزنامه ها و ساير موارد مشابه را براحتی اسکن نمود . بنابراين لازم است با توجه به نوع استفاده ، اقدام به تهيه اسکنری نمود که تامين کننده تمامی اهداف حرفه ای باشد . بديهی است بمنظور انجام کارهای بزرگ ، می بايست اسکنر پتاسيل های لازم را دارا باشد . 

 نظر دهید »

نقش زنان

11 دی 1393 توسط فرهادي نيا

زندگی هر دسته از موجودات مفهوم ویژه ای دارد که با توجه به فلسفه آفرینش آن ها تفسیر می گردد. خداوند از آفرینش گیاهان هدف هایی داشته، متمایز از هدف هایی که برای آفرینش حیوانات رقم زده است. بنابراین مفهوم زنده و با نشاط بودن گیاهان غیر از معنی زنده و با نشاط بودن حیوانات است.
انسان نیز موجود زنده ای است که شاکلة آفرینش او از لحاظ ظاهر و باطن و جسم و روح با سایر موجودات متفاوت و کامل تر از آن ها است. او می تواند دامنة شناخت و معرفت خویش را تا اعماق هستی رسوخ دهد و از ملک تا ملکوت را به تسخیر خویش در آورد و همة هستی را در اختیار خویش بگیرد و از تمامیت آن ابزار و نردبانی بسازد تا به هدف نهایی آفرینش و حیات طیبه نایل گردد و زندگی حقیقی را در جوار قرب الهی و وصول به کمال مطلق جستجو نماید، و این است تفسیر زندگی و حیات انسانی. در چنین صورتی انسان وظیفة خویش را انجام داده، توانسته است به مقام انسانیت نایل گردد.

پس وظایف زن یا مرد در خانواده یا جامعه را باید در راستای فلسفة آفرینش و چیستی زندگی اش جستجو کرد. به دیگر بیان: پرسشِ “تکلیف ما، در خانه و جامعه چیست” را می توان بدین گونه بیان کرد: برای رسیدن به “زندگی انسانی” و داشتن نشاط و شادمانی، و نیل به جوار قرب ربّانی، چه وظیفه ای در محیط خانواده و اجتماع داریم و چگونه می توان به آن دست یافت؟
نقش زن در زندگی:
زن به دلیل نقش خاصی که در دستگاه خلقت بر عهده دارد، به سرمایه های درونی بس گرانبهایی مجهّز است که جامعة بشری در رشد خود نیازمند این ارزش ها است. یکی از این سرمایه های درونی عاطفه است که در طول تاریخ و در تمامی اجتماعات نمودهای بسیار شکوهمندی داشته است.[۱] این میل درونی اگر چه همة انسان ها کم و بیش وجو دارد اما بهرة زن از این عطیه الهی بیشتر است. این میل مقدس از یک سو زنان را برای همه نوع فداکاری، جهت زندگی و همسرش آماده می کند و همچون شمع فروزانی محفل خانواده را روشن می سازد؛ از سویی دیگر، زحمات طاقت فرسای پرورش نسلی را بر عهده دارد. به بیان دیگر: جامعة سالم نیازمند داشتن خانواده های سالم است و سعادت و سلامت هر جامعه در خانواده ها پی ریزی می شود و شمع فروزان محفل خانواده زن است. آنان هستند که با آکنده ساختن کانون خانواده از انس و صفا و الفت می توانند فضای فکری، فرهنگی، دینی و گفتگو های سیاسی و اجتماعی را نورانی کنند و عملاً درس مهر و صفا و از خود گذشتگی را از طریق فرزندان و همسران خویش به آیندگان بیاموزند.
چنانکه در تنظیم صحیح اقتصاد خانواده می تواند تأثیر به سزایی داشته باشد و با تدبیر و برنامه ریزی عاقلانه مرد را در تأمین هزینه و مخارج زندگی یاری رساند و به این وسیله الگوی مناسبی برای فرزندان خود باشد.
نقش زن در جامعه:
اگر زن از ایفای نقش اجتماعی محروم شود، از رشد اجتماعی او کاسته می شود و جامعه ای که زنان آن از رشد فکری واجتماعی محروم باشند. مسلّماً جامعة رشد یافته ای نخواهد بود، زیرا جامعه از آحاد انسان هایی تشکیل می شود که با تربیت ها و فرهنگ های متفاوتی از خانواده ها شکل می گیرند و وارد اجتماع می گردند.
اینان در تعامل با هم، آداب و سنت ها و نظام ها و قانون های خاصی را به وجود می آورند. که دراثر پیوند با یکدیگر، ماهیت اجتماعی پیدا می کنند.
بنابراین سعادت و سلامت هر جامعه در خانواده ها پی ریزی می شود و انتقال ارزش های دینی، ملّی و فرهنگی و اجتماعی در درجة اوّل به عهدةخانواده ها به خصوص مادر است. پس می توان نتیجه گرفت که جامعة سالم نیازمند مادران سالم است و جامعة فرهنگی، دینی و ارزشی، جامعه ای است که مادران آن از بینش و تفکر سالم فرهنگی، دینی و ارزشی برخوردار باشند.
تداوم مسیولیت در بستر اجتماع:
روح کودک همانند جسمش به شدت در معرض تغییر و تحول است. اگر آموزش و تربیت کودک هماهنگ و متناسب با روح وی تداوم نیابد، رشد دینی و فرهنگی و اجتماعی اش دچار اختلال می گردد و زنان بهترین گزینه هستند که می توانند از عهدة تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان بر آیند. چنان که رعایت مصالح اخلاقی و اجتماعی و حفظ بنیان اصیل خانواده و رفاه حال بانوان اقتضا می کند که مشاغلی همانند طبابت بیماری های خاص زنان و تعلیم و تدریس آن در دانشگاه ها در اعضای زنان باشد.
یک تذکر مهم:
زنان، رهبران اولیة هدایت فکری، اعتقادی و عاطفی جامعه هستند و وظیفة اصلی آنان، فروزان ساختن مشغل پر مهر و صفا و صمیمیت خانواده و حفظ اساسی و بنیان این کانون هدایت است. بنابراین بهانة حضور در عرصة فعالیت های اجتماعی جهت تداوم مسیولیت ها نباید باعث انحطاط شأن و منزلت انسانی زنان گردد و بی بندوباری و فساد اخلاقی را دامن زند و در نتیجه زمینة از هم گسیختگی نظام خانواده و فرو پاشی آن را فراهم کند.
تلازم حقوق و وظایف:
زندگی، سازمانی است که ارکان آن زن و مرد هستند. در این سازمان، وظایف و مسیولیت ها در کنار حقوق و چشم داشت ها، قرار می گیرد. به بیان دیگر: هر جا تکلیف و مسیولیتی است. بحث از حقوق هم در کنار آن مطرح است.
نقش زنان در جنبش مشروطیت :

زنان از این مرحله در جنبش مشروطیت نقش دارند . زنان در لحظه لحظه ی این حرکت مهم سیاسی اجتماعی حضوری چشمگیری داشتند.هنگامی که مخالفت بادولت آغاز شد و مردم در مسجد شاه طهران بارها و بارها بست نشستند ، زنان نیز عهده دار مسئولیتهای مهمی بودند.آنان ضمن همراهی با مردان در آوردند علما بهمسجد برای سخنرانی، مسئولیت حفظ جان علما را هم بر عهده داشتند. ۱
(یکی از زنان به نام زن حیدر خان تبریزی و گروهش وظیفه داشتند در موقع شلوغی با چماقهایی که در زیر چادر خود پنهان کرده بودند از جان علما محافظت کنند .) در مهاجرت صغری هم همراه با سید محمد طباطبایی و سید عبدا… بهبهانی زنان نیز حضور داشتند. همان طور که میدانیم عین الدوله سعی می کرد مظفر الدین شاه را در بی خبری قرار دهد در چنین شرایطی زنان برای آگاه کردن شاه از وضع موجود پیش قدم میشوند و هنگامی که شاه برای دیدار امیر بهادر به منزل وی میرفت، فرصت را غنیمت شمرده و گرد کالسکه ی او را میگیرند و فریاد میزنند:” ما آقایان وپیشوایان دین را می خواهیم، عقد ما را آقایان بسته اند… ای پادشاه اسلام اگرروس و انگلیس با تو طرف شوند ،شصت کرور ملت ایران، به حکم این آقایان جهاد می کنند.” ۲
حتی در جریان آزاد کردن شیخ محمد واعظ از عاملان فعال مهاجرت صغری زنان نقش زیادی را ایفا کردند به طوری که ما شاهد درگیری آنها با سربازان هستیم .در مورد تحصن در سفارت انگلیس هم زنان تصمیم به مشارکت گرفتند-اما هنوز نگرانی از تماس نزدیک با اجانب نامسلمان مانع ا ز تحقق خواست آنان می شد.با این حال زنان ناامید نشدند.در همین جریان تحصن در سفارت انگلیس زنی یک دسته اسکناس به حاجی محمد تقی نامی می دهد و میگوید: این پول را خرج متحصنین کنید . سرانجام مشروطه خواهان پیروز شدند اما…اما ازآنجا که اکثرا” اندیشه ی مرد ایرانی بسته بوده واستبداد ومرد سالاری در جزء جزء بدنه ی این جامعه ریشه دوانده است،متأسفانه با تشکیل مجلس ،زنان نه حق انتخاب داشتند ونه حق انتخاب کردن…..
“درواقع در ردیف اطفال واتباع بیگانه به حساب آمدند.” ۳ واین جز استبداد مطلقه و استقرار نظام مرد سالار هیچ چیز دیگری نمی تواند باشد. در جریان تضعیف مشروطه توسط محمد علی شاه،اتحادیه ی غیبی نسوان از متمم قانون اساسی دفاعکرد.محمد علی شاه افراد زیادی را جهت ضربه زدن به مشروطه تحریک می کرد.دراین دوره شاهد حمله ،قتل وغارت زیادی هستیم.د راین برهه ی زمانی نیز زنان ازهیچ گونه کمک جانی ومالی دریغ نکردندواین مطلب مؤید ایثارو شعورفوق العاده ی زن ایرانی است. اوج مخالفت محمد علی شاه به توپ بستن مجلس بود. دراین حادثه وقتل عام مشروطه خواهان ،تنها زنان جرات یافتند پیکر جوانان مجاهد را از زمین بردارندوبعد از استیلای مجدد مستبدین،منزل عمه ی میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل محل استقرار مشروطه خواهان بود. ۴
ولی با همه ی این فداکاریها،باز هم شاهد تضییع حقوق زنان در جامعه هستیم،زیرا مانند سال ۱۳۲۴ ه.ق.د رنظام نامه ی انتخاباتی که در تاریخ ۱۲ذیقعده ی ۱۳۲۹ به تصویب مجلس رسید باز به صراحت زنان از حق انتخاب شدن و انتخاب نمودن محروم شدند.
کشاورزی و دامپروری در اقتصاد ایران حائز اهمیت است. از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳ بخش کشاورزی ۸/۲۷ درصد از تولید ناخالص داخلی ایران (GDP) را تشکیل داده و ۱/۲۶ درصد از جمعیت فعال کشور در این بخش به تولید اشتغال داشته‏اند. بخش زیادی از صادرات کشور، محصولهای کشاورزی و روستایی است. زنان روستایی نیمی از جمعیت روستایی کشور هستند و در تمامی فعالیتهای تولیدی دوشادوش مردان به تولید و سازندگی اشتغال دارند. این نوشته با ارائه آمار، سعی در تبیین نقش این تولیدکنندگان خستگی‏ناپذیردارد.
زنان و توسعه کشاورزی
زنان روستایی بیشتر فعالیتهای تولیدی در بخش کشاورزی را انجام می‏دهند. طبق آمار موجود حدود ۵/۶ میلیون نفر از زنان روستایی به طور مستقیم در کاشت، داشت و برداشت محصولهای‏کشاورزی حضور فعال دارند. علاوه بر این، دختران روستا از کودکی به فعالیت کشاورزی و دامپروری مشغول می‏شوند.
تهیه غذا و نگهداری غلات و حبوبات در روستاهای کشور توسط زنان صورت می‏گیرد. زنان روستایی همانند مردان در پرورش دام و طیور نقش مهمی دارند. در مناطق شمال کشور پرورش کرم ابریشم و زنبور عسل هم بر عهده زنان است. حتی در بازارهای محلی، زنان محصولهای تولیدی خود را برای تأمین درآمد خانواده به فروش می‏رسانند. آنان در واقع بازاررسانی و بازاریابی محصولهای کشاورزی را به نحو مطلوبی اجرا می‏کنند. زنان روستایی در تصمیم‏گیری کشت محصولهای زراعی هم نقش دارند اما تصمیم‏گیری نهایی با مردان است. زنان مسن در خانواده‏های روستایی اهرم اصلی تصمیم‏گیری در خانه و مزرعه هستند.

هر چند مطابق قانون مدنی کشور، زن و مرد باید حقوق یکسانی در خصوص مالکیت زمین، دام و فرصتهای شغلی داشته باشند اما وضعیت مالکیت زنان به طور کامل روشن نشده است! بویژه در روستاها، مالکیت زنان هنوز ناشناخته است.در کشورهای دیگر مالکیت زراعی هم بر عهده زنان است. در آفریقا اشتغال زنان به کشاورزی ۸۰ درصد، در آمریکای لاتین ۴۰ درصد و در آسیا حدود ۷۲ درصد است که هر زنی می‏تواند مالک هر قطعه زمینی شود اما در ایران نوعا حتی سهم مشخصی از درآمدهای تولیدی ندارند!
بنا بر گزارش سازمان خواربار و کشاورزی جهانی (فائو) در برخی از کشورها به ویژه آفریقا زنان دو برابر مردان به فعالیتهای کشاورزی اشتغال دارند. به عنوان مثال در تانزانیا، سالانه مردان ۱۸۰۰ ساعت و زنان حداقل ۲۶۰۰ ساعت به کشاورزی می‏پردازند.
در کشور ما، توسعه کشاورزی بدون حضور زنان روستایی معنی ندارد و اینان همواره پیشروان توسعه کشاورزی هستند و علاوه بر خانه‏داری، سخت‏ترین فعالیتهای تولیدی و کشاورزی را شبانه‏روزی انجام می‏دهند. حدود ۸۵ درصد فعالیتهای دامداری و صنایع لبنی در روستاها توسط زنان اجرا می‏شود و آنان در برخی تولیدات کشاورزی و باغی ۱۰۰ درصد حضور فعال دارند. برنامه‏ریزان و سیاستگذاران کشور باید به نقش این گمنامان صحنه‏های تولید بیشتر توجه کنند و به حقوق و سهم آنان رسیدگی شود تا در فرآیند توسعه روستایی و توسعه اقتصادی کشور حضوری فعالتر داشته باشند و مشارکت آنان تضمینی برای تحول در تولید بخش کشاورزی باشد.
مشارکت تولیدی زنان روستایی

شیرواره و پول‏واره از قدیمی‏ترین تشکلهای همیاری و تعاون زنان روستایی است. این تعاونیها، مشارکت جمعی زنان در تولید را نشان می‏دهد. تعاونیهای تولیدی ابزار اصلی در فرآیند توسعه روستایی است. در تعاونیها، مشارکت گروهی در تولید ایجاد شده و خلاقیت و استعداد زنان روستایی بارور می‏شود. نمونه تعاونیهای تولیدی در کشورهای دیگر هم وجود دارد. «سیوا» در کره جنوبی و «تعاونی پس‏انداز» در بنگلادش و دیگر کشورها به صورت بسیار فعالی وجود دارد و تولیدات آنها به بازارهای بین‏المللی هم صادر می‏شود.
علاوه بر تعاونیهای تولیدی قدیم، قبل از انقلاب شرکتهای سهامی زراعی به وجود آمد که حضور زنان در این شرکتها بسیار ناچیز بود و فقط مردان سهم داشتند. پس از انقلاب، جهادسازندگی و دیگر سازمانهای مرتبط با روستاها، تعاونیهای تولیدی و خدماتی تشکیل دادند که باعث شد حضور زنان روستایی بسیار چشمگیر شود. شرکتهای تعاونی فرش دستباف به عنوان بازوی توانمند در حمایت اقتصادی از تولیدکنندگان و بافندگان فرش و گلیم تشکیل شد. تشکیل این تعاونیها در سال ۱۳۶۴ آغاز شد و اکنون ۵۰۰ تعاونی تولید فرش دستباف وجود دارد که اعضای آن بیشتر زنان روستایی هستند. همچنین در بعضی مناطق کشور از جمله مازندران، زنان در شرکتهای تعاونی تولید ابریشم، زنبورداری و خدمات مشارکت فعال دارند و حدود ۹۰ درصد از فعالیتهای تولیدی را با همکاری یکدیگر اجرا می‏کنند.

حضور زنان روستایی در این فعالیتهای تولیدی گروهی، زمینه‏های مناسبی برای مشارکت آنان در توسعه روستایی است و در صورت سازمان‏دهی دقیق به عنوان نیروهای کارآمد در توسعه اقتصادی، اجتماعی کشور خواهند بود.
شبکه زنان تولیدکننده روستایی از طرحهای مهم جهادسازندگی برای هدایت و بهبود فعالیتهای تولیدی زنان روستایی است که در ۱۹ استان کشور به اجرا در آمده است. این شبکه به طور گسترده‏ای شغلهای صنعتی، کشاورزی و دامپروری زنان روستایی را زیر پوشش قرار می‏دهد. وجود این شبکه‏ها به ویژه برای زنان بی‏سرپرست و جویای کار، اهمیت خاصی دارد و باعث نمود بیشتر مشارکت زنان روستایی می‏شود.
زنان و عمران روستایی

توسعه روستایی نیاز به برنامه‏ریزی دارد و در برنامه توسعه روستایی باید تمامی نیروهای فعال یک کشور یا منطقه در آن شرکت داشته باشند. زنان روستایی به دلیل وضعیت فرهنگی نامناسب، در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی دخالت کمتری داشته‏اند.
هدایت و سازمان‏دهی حدود ۱۲ میلیون نفر از جمعیت روستایی که دختران و زنان هستند، از اهمیت فوق‏العاده‏ای برخوردار است. مشارکت زنان در عمران روستا و بهسازی روستا مورد توجه سازمانهای مختلف بوده است تا این قشر سخت‏کوش در تصمیم‏گیریهای اجتماعی و فرهنگی سهیم باشند.
دفتر مشارکت و بسیج مردمی جهادسازندگی از سال ۱۳۶۳ طرحهای گوناگونی به اجرا گذاشته است و در عرصه‏های منابع طبیعی، آبخیزداری، بهداشت و طرحهای عمرانی و زیربنایی همیاری روستاییان را مورد توجه جدی قرار داده است.
طرح تشکیل گروه سازندگی زنان روستایی از دیگر اقدامهای جهادسازندگی برای جلب همکاری زنان در عمران روستا است. همچنین تشکلی برای رفع مشکلات خاص زنان روستایی تشکیل خواهد داد!
بدیهی است، بدون حضور زنان روستا، عمران و توسعه روستایی تحقق نمی‏یابد. بنابراین باید زمینه‏های حضور آنان را فراهم کرد. حتی می‏توان گفت بدون حضور زنان روستایی در عمران اجتماعی روستا، اهداف توسعه روستایی تحقق نمی‏یابد. لذا برای رسیدن به اهداف توسعه روستایی باید آموزش، ترویج و سازمان‏دهی زنان را در اولویت قرار داد تا راهبردهای اصلی توسعه اقتصادی و اجتماعی با حضور زنان روستایی کامل شود.
به قلم ثنا | در موضوع نقش زنان روستایی | پیوند این خاطره | ۰ یادگاری
جایگاه و پایگاه زن در مباحث توسعه چاپ
تاریخ : سه شنبه ۸ دی ماه سال ۱۳۸۸

اصلاح دیدگاهها و ایجاد نگرشی صحیح به زن که این امر می بایست در خلال آموزش از دوران مهد کودک تا دانشگاهها و از طریق رسانه های جمعی انجام پذیرد، تا هم مشارکت زن و نقش او درعرصه های مختلف به رسمیت شناخته شده و هم مشارکت مرد در خانه پذیرفته شود .
به گزارش سرویس نگاه ژرف خبرگزاری زنان ایران “ایونا” ، در بخشی از مقدمه مقاله‌ی مهناز عابدی کارشناس ارشد خانواده آمده: توسعه ابعاد مختلف دارد و توجه به ابعاد توسعه بدان معناست که توسعه یک پدیدة چند وجهی و قانونمند است و برای تحقق آن می بایست شرایط و زمینه هایی فراهم شود . به طور کلی توسعه در ابعاد اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ،پایدار و انسانی قابل بررسی است . حال این سوال مطرح است که در ابعاد توسعه کدام بعد از اهمیت و اولویت بیشتری برخوردار است و چرا ؟ آیا توسعه‌ اقتصادی محور توسعه است یا توسعه سیاسی و یا سایر ابعاد توسعه ؟ بسیاری از جوامع تنها یک بعد از ابعاد توسعه را مدنظر قرار داده و در جهت تحقق آن می کوشند . غافل از اینکه تمامی ابعاد فوق در تعامل و ارتباط متقابل با یکدیگر می باشند و توجه به یک بعد و غفلت از ابعاد دیگر نمی تواند موجبات توسعه جوامع انسانی را فراهم آورد . امروزه از میان ابعاد توسعه ، بعد انسانی توسعه مورد توجه قرار گرفته است ؟ حال باید دید که چرا توسعة انسانی امروزه از اهمیت و الویت بیشتری نسبت به سایر ابعاد توسعه برخوردار است ؟
جایگاه و پایگاه انسان در توسعه :
اساس تشکیل جوامع انسانی ، رفع نیازهای انسان است . بطور کلی انسان موجودی است نیازمند و نیازهای وی در سه سطح گسترده قابل طبقه بندی است .
اول نیازهای زیستی و فیزیولوژیکی مانند : خوراک ، پوشاک و مسکن و …
دوم نیازهای روانی مانند : کسب آگاهی ، کسب امنیت ، ارتقاء و تعالی ، فرار از تاریکیها و ناشناختها ، لذت بردن از معنویت ( هنر ، زیبایی و … ) ، لذت بردن از حیات و جهان هستی ، ارتباط با صاحب کائنات .
سوم نیازهای اجتماعی مانند : نیاز به تشریک مساعی جمعی در حل مسائل ، مشکلات و تنگناها و … نیاز به همدلی ، پاسخ به نیازهای جنسی .
جایگاه و پایگاه زن در توسعه :
جامعة انسانی از دو جنس زن و مرد تشکیل شده است . زنان نیمی از جمعیت انسانی جامعه راتشکیل می دهند . اگر نقش و جایگاه انسانی را بعنوان اساس و محور توسعه پذیرفته باشیم ، منطقاً باید نقش وجایگاه زن را نیز بعنوان نیمی از جمعیت انسانی جوامع در توسعه پذیرا باشیم .
به گزارش ایونا ، زنان تا دیروز موجوداتی فراموش شده بودند و به مشارکت آنها در امور و فعالیتهای اجتماعی توجهی نمی شد و فعالیت آنان را به وظایف خانه داری، همسرداری و بچه داری محدود کرده بودند و زنان نیز بعنوان یک باور این مسأله را پذیرفته بودند .
اما امروزه یکی از مباحث توسعه نفی نابرابری جنسی و نفی تبعیض میان زن و مرد است . امروزه جایگاه زن درمبحث توسعه بعنوان بحثی اساسی مطرح شده و بحث آموزش زنان و دختران بعنوان مادرانی که اولین عاملین انتقال ارزشها ، هنجارها ، فرهنگ ،‌آداب و رسوم و سنتها مطرح می شود و از اهمیت فراوانی برخوردار شده است .
به گزارش ایونا ، در بخشی از این مقاله آمده است: براساس تحقیقات علمی مشخص شده است که زنان آگاه و اندیشمند ، فرزندان آگاه تربیت می‌کنند این درحالیست که آگاهی نیز اساس توسعه است .
اما آنچه مسلم است این است که امروزه زنان در برخی موارد به گونه ای به حوزه‌ی زندگی خصوصی یعنی خانواده رانده شده و از دخالت در سیاست و نقشهای اجتماعی محروم شده اند. اگر چه زنان توانستند در غرب حق رای را بدست بیاوند اما این حق رأی منجر به شهروند سیاسی شدن کامل آنها و پذیرش آنها در مشارکت سیاسی نشد .
البته در برخی موارد کوششهای جنبشهای فمنیستی بی نتیجه نبوده است و در تغییر نگرشها و اصلاح بینش‌ها نسبت به مشارکت زن تاثیر زیادی داشته است اما هنوز زنان از جایگاه لازم در مشارکت سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی برخوردار نشده اند ودربرخی جوامع به‌گونه ای مورد طرد نهادهای سیاسی رسمی واقع شده اند و مشارکت آنان هنوز در بسیاری از جوامع مورد پذیرش واقع نشده است .
راهکارهایی در بهره گیری از مشارکت اجتماعی زنان :
برای استفاده از مشارکت اجتماعی زنان و بهره گیری از حضور فعال آنان در عرصه های مختلف باید خانواده ها را از مناسبات دموکراتیک بین زن و مرد برخوردار نمود تا زنان بتوانند علاوه بر پاسخگویی به انتظارات اجتماعی به نیازها و خواسته های خویش نیز بپردازند و بدان پاسخ مثبت دهند .
این امر حاصل نمی شود مگر در سایه شناخت و تحلیل و بررسی ماهیت مناسبات زن و مرد در خانواده‌ها و دستیابی به عناصر تاثیرگذار بر آنها و ارائه راهکارهایی جهت تبدیل این عناصر .
به گزارش ایونا ، در واقع آگاهی بخشی و آموزش زنان و مردان از ضروریات بهره گیری از مشارکت زنان است . آموزش مهارتهای لازم به زنان جهت رشد توانمندیهای آنان نیز باید مورد توجه قرار گیرد .
برای این منظور ابتدا باید زنان را از موقعیت اجتماعی و منافع خود آگاه ساخت و آموزشهای لازم را به منظور کسب مهارتها و توانمند سازی آنان انجام داد چرا که زنان همواره بدلیل آن که مهارتها و تخصصهای لازم را برای تصدی مسئولیتها ندارند به کنار رانده شده اند . حال آنکه نگرش سنتی حاکم بر جوامع در مورد زن ، اساساً هیچ زمینه ای را برای متخصص شدن و توانمندی سازی زنان بوجود نیاورده است .
همچنین می بایست در کنار تاکید بر حضور زنان در نهادهای نمایندگی سیاسی ، بر کسب کامل حقوق شهروندی آنها نیز تاکید کرد .
حقوق شهروندان براساس تعریف سال ۱۹۵۰ مارشال بر سه گروه از حقوقی که حکومت به افراد اعطا کرده متمرکز است . یعنی حقوق مدنی ، سیاسی و اجتماعی . حقوق مدنی عبارت است از : حقوق لازم برای آزادی فردی ـ آزادی شخصی ، آزادی بیان و اندیشه و دین ، حق دخل و تصرف در اموال خود و عقد قراردادهای قانونی و حقوق قضایی.
حقوق سیاسی شامل حقوق انتخاب و مشارکت در هیئت‌های برخوردار از قدرت سیاسی می شود و حقوق اجتماعی شامل یک طیف کامل از حق رفاه وامنیت اقتصادی گرفته تا حق سهم‌ بری کامل از میراث اجتماعی و حق برخورداری از یک زندگی متمدنانه مطابق با معیارهای رایج در جامعه است .
دستیابی به امور فوق می تواند ما را در رشد و شکوفایی تمامی افراد جامعه ، تشکیل خانواده‌ی مشارکتی بر اساس مناسبات صحیح بین اعضای آن و در نهایت ایجاد جامعة مدنی یاری نماید و زمینه های دستیابی به توسعه موزون را فراهم آورد
کشاورزی و دامپروری در اقتصاد ایران حائز اهمیت است. از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳ بخش کشاورزی ۸/۲۷ درصد از تولید ناخالص داخلی ایران (GDP) را تشکیل داده و ۱/۲۶ درصد از جمعیت فعال کشور در این بخش به تولید اشتغال داشته‏اند. بخش زیادی از صادرات کشور، محصولهای کشاورزی و روستایی است. زنان روستایی نیمی از جمعیت روستایی کشور هستند و در تمامی فعالیتهای تولیدی دوشادوش مردان به تولید و سازندگی اشتغال دارند. این نوشته با ارائه آمار، سعی در تبیین نقش این تولیدکنندگان خستگی‏ناپذیردارد.
زنان و توسعه کشاورزی
زنان روستایی بیشتر فعالیتهای تولیدی در بخش کشاورزی را انجام می‏دهند. طبق آمار موجود حدود ۵/۶ میلیون نفر از زنان روستایی به طور مستقیم در کاشت، داشت و برداشت محصولهای‏کشاورزی حضور فعال دارند. علاوه بر این، دختران روستا از کودکی به فعالیت کشاورزی و دامپروری مشغول می‏شوند.
تهیه غذا و نگهداری غلات و حبوبات در روستاهای کشور توسط زنان صورت می‏گیرد. زنان روستایی همانند مردان در پرورش دام و طیور نقش مهمی دارند. در مناطق شمال کشور پرورش کرم ابریشم و زنبور عسل هم بر عهده زنان است. حتی در بازارهای محلی، زنان محصولهای تولیدی خود را برای تأمین درآمد خانواده به فروش می‏رسانند. آنان در واقع بازاررسانی و بازاریابی محصولهای کشاورزی را به نحو مطلوبی اجرا می‏کنند. زنان روستایی در تصمیم‏گیری کشت محصولهای زراعی هم نقش دارند اما تصمیم‏گیری نهایی با مردان است. زنان مسن در خانواده‏های روستایی اهرم اصلی تصمیم‏گیری در خانه و مزرعه هستند.
هر چند مطابق قانون مدنی کشور، زن و مرد باید حقوق یکسانی در خصوص مالکیت زمین، دام و فرصتهای شغلی داشته باشند اما وضعیت مالکیت زنان به طور کامل روشن نشده است! بویژه در روستاها، مالکیت زنان هنوز ناشناخته است.در کشورهای دیگر مالکیت زراعی هم بر عهده زنان است. در آفریقا اشتغال زنان به کشاورزی ۸۰ درصد، در آمریکای لاتین ۴۰ درصد و در آسیا حدود ۷۲ درصد است که هر زنی می‏تواند مالک هر قطعه زمینی شود اما در ایران نوعا حتی سهم مشخصی از درآمدهای تولیدی ندارند!
بنا بر گزارش سازمان خواربار و کشاورزی جهانی (فائو) در برخی از کشورها به ویژه آفریقا زنان دو برابر مردان به فعالیتهای کشاورزی اشتغال دارند. به عنوان مثال در تانزانیا، سالانه مردان ۱۸۰۰ ساعت و زنان حداقل ۲۶۰۰ ساعت به کشاورزی می‏پردازند.
در کشور ما، توسعه کشاورزی بدون حضور زنان روستایی معنی ندارد و اینان همواره پیشروان توسعه کشاورزی هستند و علاوه بر خانه‏داری، سخت‏ترین فعالیتهای تولیدی و کشاورزی را شبانه‏روزی انجام می‏دهند. حدود ۸۵ درصد فعالیتهای دامداری و صنایع لبنی در روستاها توسط زنان اجرا می‏شود و آنان در برخی تولیدات کشاورزی و باغی ۱۰۰ درصد حضور فعال دارند. برنامه‏ریزان و سیاستگذاران کشور باید به نقش این گمنامان صحنه‏های تولید بیشتر توجه کنند و به حقوق و سهم آنان رسیدگی شود تا در فرآیند توسعه روستایی و توسعه اقتصادی کشور حضوری فعالتر داشته باشند و مشارکت آنان تضمینی برای تحول در تولید بخش کشاورزی باشد.
مشارکت تولیدی زنان روستایی
شیرواره و پول‏واره از قدیمی‏ترین تشکلهای همیاری و تعاون زنان روستایی است. این تعاونیها، مشارکت جمعی زنان در تولید را نشان می‏دهد. تعاونیهای تولیدی ابزار اصلی در فرآیند توسعه روستایی است. در تعاونیها، مشارکت گروهی در تولید ایجاد شده و خلاقیت و استعداد زنان روستایی بارور می‏شود. نمونه تعاونیهای تولیدی در کشورهای دیگر هم وجود دارد. «سیوا» در کره جنوبی و «تعاونی پس‏انداز» در بنگلادش و دیگر کشورها به صورت بسیار فعالی وجود دارد و تولیدات آنها به بازارهای بین‏المللی هم صادر می‏شود.
علاوه بر تعاونیهای تولیدی قدیم، قبل از انقلاب شرکتهای سهامی زراعی به وجود آمد که حضور زنان در این شرکتها بسیار ناچیز بود و فقط مردان سهم داشتند. پس از انقلاب، جهادسازندگی و دیگر سازمانهای مرتبط با روستاها، تعاونیهای تولیدی و خدماتی تشکیل دادند که باعث شد حضور زنان روستایی بسیار چشمگیر شود. شرکتهای تعاونی فرش دستباف به عنوان بازوی توانمند در حمایت اقتصادی از تولیدکنندگان و بافندگان فرش و گلیم تشکیل شد. تشکیل این تعاونیها در سال ۱۳۶۴ آغاز شد و اکنون ۵۰۰ تعاونی تولید فرش دستباف وجود دارد که اعضای آن بیشتر زنان روستایی هستند. همچنین در بعضی مناطق کشور از جمله مازندران، زنان در شرکتهای تعاونی تولید ابریشم، زنبورداری و خدمات مشارکت فعال دارند و حدود ۹۰ درصد از فعالیتهای تولیدی را با همکاری یکدیگر اجرا می‏کنند.
حضور زنان روستایی در این فعالیتهای تولیدی گروهی، زمینه‏های مناسبی برای مشارکت آنان در توسعه روستایی است و در صورت سازمان‏دهی دقیق به عنوان نیروهای کارآمد در توسعه اقتصادی، اجتماعی کشور خواهند بود.
شبکه زنان تولیدکننده روستایی از طرحهای مهم جهادسازندگی برای هدایت و بهبود فعالیتهای تولیدی زنان روستایی است که در ۱۹ استان کشور به اجرا در آمده است. این شبکه به طور گسترده‏ای شغلهای صنعتی، کشاورزی و دامپروری زنان روستایی را زیر پوشش قرار می‏دهد. وجود این شبکه‏ها به ویژه برای زنان بی‏سرپرست و جویای کار، اهمیت خاصی دارد و باعث نمود بیشتر مشارکت زنان روستایی می‏شود.
زنان و عمران روستایی
توسعه روستایی نیاز به برنامه‏ریزی دارد و در برنامه توسعه روستایی باید تمامی نیروهای فعال یک کشور یا منطقه در آن شرکت داشته باشند. زنان روستایی به دلیل وضعیت فرهنگی نامناسب، در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی دخالت کمتری داشته‏اند.
هدایت و سازمان‏دهی حدود ۱۲ میلیون نفر از جمعیت روستایی که دختران و زنان هستند، از اهمیت فوق‏العاده‏ای برخوردار است. مشارکت زنان در عمران روستا و بهسازی روستا مورد توجه سازمانهای مختلف بوده است تا این قشر سخت‏کوش در تصمیم‏گیریهای اجتماعی و فرهنگی سهیم باشند.
دفتر مشارکت و بسیج مردمی جهادسازندگی از سال ۱۳۶۳ طرحهای گوناگونی به اجرا گذاشته است و در عرصه‏های منابع طبیعی، آبخیزداری، بهداشت و طرحهای عمرانی و زیربنایی همیاری روستاییان را مورد توجه جدی قرار داده است.
طرح تشکیل گروه سازندگی زنان روستایی از دیگر اقدامهای جهادسازندگی برای جلب همکاری زنان در عمران روستا است. همچنین تشکلی برای رفع مشکلات خاص زنان روستایی تشکیل خواهد داد!
بدیهی است، بدون حضور زنان روستا، عمران و توسعه روستایی تحقق نمی‏یابد. بنابراین باید زمینه‏های حضور آنان را فراهم کرد. حتی می‏توان گفت بدون حضور زنان روستایی در عمران اجتماعی روستا، اهداف توسعه روستایی تحقق نمی‏یابد. لذا برای رسیدن به اهداف توسعه روستایی باید آموزش، ترویج و سازمان‏دهی زنان را در اولویت قرار داد تا راهبردهای اصلی توسعه اقتصادی و اجتماعی با حضور زنان روستایی کامل شود.
به قلم ثنا | در موضوع نقش زنان روستایی | پیوند این خاطره | ۰ یادگاری
جایگاه و پایگاه زن در مباحث توسعه چاپ
تاریخ : سه شنبه ۸ دی ماه سال ۱۳۸۸
اصلاح دیدگاهها و ایجاد نگرشی صحیح به زن که این امر می بایست در خلال آموزش از دوران مهد کودک تا دانشگاهها و از طریق رسانه های جمعی انجام پذیرد، تا هم مشارکت زن و نقش او در عرصه های مختلف به رسمیت شناخته شده و هم مشارکت مرد در خانه پذیرفته شود .
به گزارش سرویس نگاه ژرف خبرگزاری زنان ایران “ایونا” ، در بخشی از مقدمه مقاله‌ی مهناز عابدی کارشناس ارشد خانواده آمده: توسعه ابعاد مختلف دارد و توجه به ابعاد توسعه بدان معناست که توسعه یک پدیدة چند وجهی و قانونمند است و برای تحقق آن می بایست شرایط و زمینه هایی فراهم شود . به طور کلی توسعه در ابعاد اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، پایدار و انسانی قابل بررسی است . حال این سوال مطرح است که در ابعاد توسعه کدام بعد از اهمیت و اولویت بیشتری برخوردار است و چرا ؟ آیا توسعه‌ اقتصادی محور توسعه است یا توسعه سیاسی و یا سایر ابعاد توسعه ؟ بسیاری از جوامع تنها یک بعد از ابعاد توسعه را مدنظر قرار داده و در جهت تحقق آن می کوشند . غافل از اینکه تمامی ابعاد فوق در تعامل و ارتباط متقابل با یکدیگر می باشند و توجه به یک بعد و غفلت از ابعاد دیگر نمی تواند موجبات توسعه جوامع انسانی را فراهم آورد . امروزه از میان ابعاد توسعه ، بعد انسانی توسعه مورد توجه قرار گرفته است ؟ حال باید دید که چرا توسعة انسانی امروزه از اهمیت و الویت بیشتری نسبت به سایر ابعاد توسعه برخوردار است ؟
جایگاه و پایگاه انسان در توسعه :
اساس تشکیل جوامع انسانی ، رفع نیازهای انسان است . بطور کلی انسان موجودی است نیازمند و نیازهای وی در سه سطح گسترده قابل طبقه بندی است .
اول نیازهای زیستی و فیزیولوژیکی مانند : خوراک ، پوشاک و مسکن و …
دوم نیازهای روانی مانند : کسب آگاهی ، کسب امنیت ، ارتقاء و تعالی ، فرار از تاریکیها و ناشناختها ، لذت بردن از معنویت ( هنر ، زیبایی و … ) ، لذت بردن از حیات و جهان هستی ، ارتباط با صاحب کائنات .
سوم نیازهای اجتماعی مانند : نیاز به تشریک مساعی جمعی در حل مسائل ، مشکلات و تنگناها و … نیاز به همدلی ، پاسخ به نیازهای جنسی .
جایگاه و پایگاه زن در توسعه :
جامعة انسانی از دو جنس زن و مرد تشکیل شده است . زنان نیمی از جمعیت انسانی جامعه را تشکیل می دهند . اگر نقش و جایگاه انسانی را بعنوان اساس و محور توسعه پذیرفته باشیم ، منطقاً باید نقش وجایگاه زن را نیز بعنوان نیمی از جمعیت انسانی جوامع در توسعه پذیرا باشیم .
به گزارش ایونا ، زنان تا دیروز موجوداتی فراموش شده بودند و به مشارکت آنها در امور و فعالیتهای اجتماعی توجهی نمی شد و فعالیت آنان را به وظایف خانه داری، همسرداری و بچه داری محدود کرده بودند و زنان نیز بعنوان یک باور این مسأله را پذیرفته بودند .
اما امروزه یکی از مباحث توسعه نفی نابرابری جنسی و نفی تبعیض میان زن و مرد است . امروزه جایگاه زن درمبحث توسعه بعنوان بحثی اساسی مطرح شده و بحث آموزش زنان و دختران بعنوان مادرانی که اولین عاملین انتقال ارزشها ، هنجارها ، فرهنگ ،‌آداب و رسوم و سنتها مطرح می شود و از اهمیت فراوانی برخوردار شده است .
به گزارش ایونا ، در بخشی از این مقاله آمده است: براساس تحقیقات علمی مشخص شده است که زنان آگاه و اندیشمند ، فرزندان آگاه تربیت می‌کنند این درحالیست که آگاهی نیز اساس توسعه است .
اما آنچه مسلم است این است که امروزه زنان در برخی موارد به گونه ای به حوزه‌ی زندگی خصوصی یعنی خانواده رانده شده و از دخالت در سیاست و نقشهای اجتماعی محروم شده اند. اگر چه زنان توانستند در غرب حق رای را بدست بیاوند اما این حق رأی منجر به شهروند سیاسی شدن کامل آنها و پذیرش آنها در مشارکت سیاسی نشد .
البته در برخی موارد کوششهای جنبشهای فمنیستی بی نتیجه نبوده است و در تغییر نگرشها و اصلاح بینش‌ها نسبت به مشارکت زن تاثیر زیادی داشته است اما هنوز زنان از جایگاه لازم در مشارکت سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی برخوردار نشده اند ودربرخی جوامع به‌گونه ای مورد طرد نهادهای سیاسی رسمی واقع شده اند و مشارکت آنان هنوز در بسیاری از جوامع مورد پذیرش واقع نشده است .
راهکارهایی در بهره گیری از مشارکت اجتماعی زنان :
برای استفاده از مشارکت اجتماعی زنان و بهره گیری از حضور فعال آنان در عرصه های مختلف باید خانواده ها را از مناسبات دموکراتیک بین زن و مرد برخوردار نمود تا زنان بتوانند علاوه بر پاسخگویی به انتظارات اجتماعی به نیازها و خواسته های خویش نیز بپردازند و بدان پاسخ مثبت دهند .
این امر حاصل نمی شود مگر در سایه شناخت و تحلیل و بررسی ماهیت مناسبات زن و مرد در خانواده‌ها و دستیابی به عناصر تاثیرگذار بر آنها و ارائه راهکارهایی جهت تبدیل این عناصر .
به گزارش ایونا ، در واقع آگاهی بخشی و آموزش زنان و مردان از ضروریات بهره گیری از مشارکت زنان است . آموزش مهارتهای لازم به زنان جهت رشد توانمندیهای آنان نیز باید مورد توجه قرار گیرد .
برای این منظور ابتدا باید زنان را از موقعیت اجتماعی و منافع خود آگاه ساخت و آموزشهای لازم را به منظور کسب مهارتها و توانمند سازی آنان انجام داد چرا که زنان همواره بدلیل آن که مهارتها و تخصصهای لازم را برای تصدی مسئولیتها ندارند به کنار رانده شده اند . حال آنکه نگرش سنتی حاکم بر جوامع در مورد زن ، اساساً هیچ زمینه ای را برای متخصص شدن و توانمندی سازی زنان بوجود نیاورده است .
همچنین می بایست در کنار تاکید بر حضور زنان در نهادهای نمایندگی سیاسی ، بر کسب کامل حقوق شهروندی آنها نیز تاکید کرد .
حقوق شهروندان براساس تعریف سال ۱۹۵۰ مارشال بر سه گروه از حقوقی که حکومت به افراد اعطا کرده متمرکز است . یعنی حقوق مدنی ، سیاسی و اجتماعی . حقوق مدنی عبارت است از : حقوق لازم برای آزادی فردی ـ آزادی شخصی ، آزادی بیان و اندیشه و دین ، حق دخل و تصرف در اموال خود و عقد قراردادهای قانونی و حقوق قضایی.
حقوق سیاسی شامل حقوق انتخاب و مشارکت در هیئت‌های برخوردار از قدرت سیاسی می شود و حقوق اجتماعی شامل یک طیف کامل از حق رفاه وامنیت اقتصادی گرفته تا حق سهم‌ بری کامل از میراث اجتماعی و حق برخورداری از یک زندگی متمدنانه مطابق با معیارهای رایج در جامعه است .
دستیابی به امور فوق می تواند ما را در رشد و شکوفایی تمامی افراد جامعه ، تشکیل خانواده‌ی مشارکتی بر اساس مناسبات صحیح بین اعضای آن و در نهایت ایجاد جامعة مدنی یاری نماید و زمینه های دستیابی به توسعه موزون را فراهم آورد
به قلم ثنا | در موضوع نقش زنان در توسعه جامعه | پیوند این خاطره | ۰ یادگاری
نقش زن در توسعه انسانی چاپ
تاریخ : سه شنبه ۸ دی ماه سال ۱۳۸۸
نقش زن در توسعه انسانی
توسعه، در عرف رایج عبارت است از «سرمایه گذاری در اموری که موجب وارد کردن تغییراتی در سازمان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نظام می گردد» جهت این تغییرات عموما به طرف رشد است و رشد کمی و کیفی را در بر می گیرد . در نهایت، حاصل این رشد; افزایش دائمی ثروت جامعه و درآمد ناخالص ملیاست . (۱) (GNP)
این گونه از توسعه حاصل «نظام توزیعی » است که موازنه را در جهت منافع قشر قدرتمند حل نموده و ضرورتا قشر دیگر (عموما زنان) محروم شده اند . آثار این محرومیت نیز موضوعاتی مانند فقر، خشونت، اشتغال و غیره است که امروز بعنوان مشکلات زنان مطرح شده و سازمان ها و ارگان ها بدنبال حل آن ها هستند .
در سیستمی که مبنای قدرت اقتصادی توسعه کمی سرمایه است الزاما انسان به صورت کالا در آمده و در حکم ابزار عمل می کند و تقسیمات بهره وری از محصولات اجتماعی بگونه ای می شود که وسایل و امکانات به نفع یک قشر گشته و طبقه دیگر در استفاده از امکانات محروم می شوند . علاوه بر این محرومیت فرهنگی نیز در جوامع به اصطلاح «توسعه نیافته » قابل مشاهده است . زنان و اقشار محروم در توزیع اطلاعات و تولید آن هیچ سهمی ندارند . و کشورهای قدرتمند دریافت اطلاعات را به محرومین تحمیل کرده و منافع آن را به طرف خود انتقال می دهند; در نتیجه کار آمدی معادلات در انحصار صاحبان قدرتی می شود که به وسیله ابزارهای اجتماعی قدرت خود را توسعه داده اند و نهایتا جهت توسعه فرهنگی به نفع کسانی خواهد بود که قطب توسعه گشته اند .
در صورت تغییر معنای «بهره وری » معنای فقر و بسیاری از مفاهیم دیگر، مانند جهل و زمینه پیدایش آنها نیز تغییر خواهد کرد .
آیا زنان ذاتا از مردان کم هوش ترند و اختلاف فیزیکی باعث عقب ماندگی آنها است ؟ و یا اگر زنان مستضعف جهان در جایگاه واقعی خود قرار گیرند وضعیت بهتری می یابند؟
تا زمانی که توزیع به نفع قشر خاصی صورت گیرد، تحمیل محرومیت و آثار آن امری طبیعی است . در این صورت در کشورهای عقب مانده بیشتر شاهد بیماری های جسمی و روحی خواهیم بود اگر چه بیماری های روحی در عوامل مؤثر در فقر کشورهای توسعه یافته لحاظ نشده است .
لذا توصیه می شود که زنان، محور بررسی های خود را، آسیب شناسی از نحوه توزیع قدرت، ثروت، اطلاعات در وضع موجود جهان و ترسیم وضع مطلوب و مقایسه آن دو با هم قرار داده تا علت توسعه نیافتگی بعضی جوامع و بخصوص قشر زن مشخص شود و عواملی مانند نیازهای بشری اعم از فردی و اجتماعی ریشه یابی گردد و چگونگی روابط انسانی که منجر به کمبودهای موجود گشته در مقیاس جهانی شناسایی شود و باید بررسی شود آیا ابزارهایی که قدرت و ثروت را از یک طبقه به طبقه دیگر انتقال داده اند ابزارهای طبیعی (مانند توانایی ذهنی) بودند یا ابزارهای اجتماعی (مانند روابط انسانی .)
مفهوم توسعه انسانی در اسلام
توسعه ای که محور آن به جای رشد کمی، تکامل انسان باشد تنها در سایه ادیان الهی و آن هم دینی که دارای احکام اجتماعی است امکان پذیر است . رشد کمی و کیفی، مراحل نازل و ابتدایی نسبت به توسعه بر آن مقدم است . توسعه به معنای «بالا بردن قدرت کار آمدی در اجتماع » یا «افزایش و ارتقاء انسجام اجتماعی » (انسجام همه جانبه) است . لذا نمی تواند در یک بخش از جامعه حضور داشته و بخش دیگر فاقد آن باشد . در حقیقت وقتی تمام خصوصیات و اوصاف یک موضوع تغییر کند، موجب افزایش ظرفیت، شدت نسبت تاثیر و تغییر جهت آن موضوع می شود; در این صورت شاهد توسعه سازمانی هستیم .
به عبارت دیگر توسعه به معنای وارد کردن موضوعات و ارتباطات جدید در نظام یعنی ایجاد کننده وحدت و انسجام تازه ای است که قبلا نبوده . به عنوان مثال حساسیت های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بانوان تغییر می یابد و آن گروه از زنان که موضوعات شخصی یا خانوادگی نزدشان از اولویت بالاتری برخوردار است و سطح بالاتر دستیابی به شغل و منصب اجتماعی (احیانا برابر با مردان) برای حضور در جامعه را مهم می شمارند . (۲) با زنانی که با انتخاب یک آرمان خود را متعهد به تحقق جهان بینی الهی می دانند، تفاوت دارند .
منزلت برخاسته از این نوع نگرش است که توسعه انسانی و جایگاه رفیع تکاملی را برای زنان به ارمغان می آورد .
برای نمونه به جای این که زنان وقت خود را صرف پیدا کردن راه های حقوقی و قانونی برای رسیدگی و دست گیری از زنانی که در شرایط اجتماعی موجود با مشکلاتی مواجه هستند، نمایند; بهتر است به دنبال یافتن ریشه های ضعف زنان در تعیین موضوعات استراتژیک و تصمیم های جهانی باشند .
علت غفلت زنان از موضوعات آرمانی و جهانی و سرگرم شدن به موضوعات شخصی، نداشتن مسؤولیت و مناصب حساس در سطح ملی و یا بی اطلاع بودن از وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جهان می باشد .
چگونگی تغییر حساسیت زنان از سطح فردی به سطح تکاملی
اگر مفاهیمی چون توسعه، بر مبنای تکامل تعریف شود، افق نگرش به منزلت زن تغییر می یابد و قوانین و اصول نیز در سطح بین المللی متناسب با مراحل تکامل تدوین خواهد شد، فعالیت زنان منحصر به موضوعاتی که مستقیما به آنها مربوط است نخواهد شد; لذا نسبت به هر تصمیم بین المللی که غیر مستقیم زنان را محدود و متاثر می کند - تحریم های اقتصادی، فرهنگی و تصمیمات سیاسی سران که دارای حق و تو هستند - حساس شده و تقاضای تجدید نظر می نمایند .
توصیه و پیشنهاد به سازمانهای غیر دولتی زنان (NGO)
جمهوری اسلامی ایران به دلیل اصل دانستن «کرامت انسانی » دارای بهترین شرایط برای شناسایی امور و احقاق حق مستضعفین جهان از جمله زنان است . لذا راه حل هایی برای تغییر وضعیت موجود، به کلیه زنان جهان ارایه می نماید .
تا بتوانند از این پایگاه، فعالیت هایی را که در نظام های دیگر نمی توانند انجام دهند، (۳) به مرحله عمل برسانند .
۱ . زنان باید همبستگی اجتماعی خود را ارتقاء داده و بانوان مشخصی که دارای زمینه ذهنی آماده تری هستند می توانند شرایط رشد، پرورش، و تعالی حساسیت سایر زنان را تامین نموده و توجه آن ها را از مشکلات ریز اجتماعی به حضور در تصمیم گیری های کلان تشویق نمایند تا بتوانند در توسعه امنیت و آزادی مشارکت پیدا کنند .
۲ . همبستگی اجتماعی باید از نظر فرهنگی، به توسعه تفاهم اجتماعی، از نظر اقتصادی، به توسعه تعاون و همکاری اجتماعی و از لحاظ سیاسی، به توسعه امنیت اجتماعی منجر گردد .
۳ . هدف از فعالیت و مشارکت اجتماعی زنان; ارتقاء سطح فکری آنان در امور سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، مقابله با مظالم جهانی (نه مقابله با مرد و طرح برابری ها یا اختلاف جنسی) از طریق ایجاد حادثه و تغییر جهت حوادث جهان به نفع قشر مظلوم می باشد .
۴ . توصیه به مسؤولین سازمان ملل و کنفرانس های بین المللی که در تنظیم و تصویب قوانین (سیاسی، فرهنگی، اقتصادی) جهانی حقوق زنان را به طور کامل رعایت نمایند .
۵ . بررسی و مطالعه در روش اطلاع رسانی، تنظیم اطلاعات، تکنولوژی، توزیع آن از طریق شبکه های اطلاع رسانی جهانی و مبارزه با طبقاتی شدن اطلاعات و فرهنگ به نفع قشر قدرتمند .
پیشنهادهای که برای دست یابی به این مهم ارایه می شوند عبارتند از:
الف: ارائه خدمات ساده و پیشرفته سازمانی به زنان جهان;
ب: بالابردن سهم تاثیر زنان در تغییر و توسعه شرایط اجتماعی; برای حل مشکلات اقشار مستضعف در جهت تکامل;
ج: بالا بردن سطح همکاری زنان در جهان;
د: ایجاد هم دلی، هم فکری،و همکاری با زنان مستضعف جهان .
امید است که پیشنهادات فوق مورد مطالعه و بررسی سازمان های غیر دولتی زنان در سطوح ملی، بین المللی و جهانی قرار گرفته و انجمن زنان مسلمان پژوهشگر شاهد نقطه نظرات کلیه ارگان های مربوطه باشد .
پی نوشت ها:
۱) البته برای افزایش در آمد هر نوع وسیله و حرکتی را کشورهای قدرتمند برای خود مجاز می دانند .
۲) هر چند که این تقاضای حضور در جامعه برای حل مشکلات هم نوعان خود باشد ولی افق در این نگرش با حساسیت در افق توسعه یافتگی کاملا متفاوت است .
۳) حتی تصمیم گیری در نظامهای دموکرات باید در قالب یک چهار چوب خاص باشد و با منافع سازمانهای اداری آنان برخوردار نداشته باشد . بعبارت دیگر وقتی فعالیتهای زنان ارتقاء پیدا کرده و با چهار چوب یا قالب نظام استکباری اصطکاک پیدا کند، مانع ادامه فعالیت زنان خواهد شد .
در دین اسلام، زن جایگاه بسیار والایی دارد؛ هم در اجتماع و هم در خانواده. زن سازنده خانواده است و خانواده کوچک ترین واحد اجتماعی جامعه می باشد؛ لذا می توان گفت که زن سازنده جامعه است و قادر است جامعه را به سمت سعادت و تعالی و یا به سمت انحراف و فساد سوق دهد.
در دین اسلام، زن جایگاه بسیار والایی دارد؛ هم در اجتماع و هم در خانواده. زن سازنده خانواده است و خانواده کوچک ترین واحد اجتماعی جامعه می باشد؛ لذا می توان گفت که زن سازنده جامعه است و قادر است جامعه را به سمت سعادت و تعالی و یا به سمت انحراف و فساد سوق دهد. بهتر است نقش زن را به طور جداگانه در خانواده و جامعه بررسی کنیم تا در نهایت به نتیجه مطلوب نایل شویم.
اسلام عزیز برای زن، از همان ابتدای تشکیل خانواده و حتی قبل از آن، مقام و جایگاه بلند مرتبه و احترام و حیثیت خاصی قائل شده است. در اینجا مواردی از نظرات اسلام را درباره جایگاه زن مطرح می کنیم.
۱) در جامعه اسلامی ما مرسوم است که مرد به خواستگاری زن می رودو این از بزرگ ترین نشانه های حفظ احترام و شخصیت زن است. چون می دانیم که طبیعت، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا و زن را مظهر مطلوب و معشوق بودن آفریده است. در غریزه مرد، نیاز و طلب و در غریزه زن، ناز و جلوه قرار داده است تا بدین وسیله ضعف جسمانی زن را در مقابل نیرومندی جسمانی مرد جبران نماید. لذا این برخلاف حیثیت و احترام زن است که به دنبال مرد بدود و اقدام به خواستگاری کند. برای مرد قابل تحمل است که از زنی جواب رد بشنود و به خواستگاری زن دیگری برود؛ اما برای زن قابل تحمل نیست که از مرد جواب رد بشنود، چون قرار است که مورد عشق و پرستش مرد قرار بگیرد و قلب او را مسخّر خود گرداند.
۲) اسلام، در انتخاب همسر مورد نظر، برای زن، اختیار قائل است و کسی به زور حق شوهر دادن زنی را ندارد.
۳) اسلام برای زن، استقلال اقتصادی قائل است. اگر زن شاغل باشد و درآمدی داشته باشد، هیچ کس حتی شوهر او حق ندارد به زور در آن تصرّفی داشته باشد"لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمّا اکتَسَبوا و لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمّا اکتَسَبنَ” “لِّلرِّجَالِ نَصیِبٌ مِّمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ نَصِیبًا مَّفْرُوضًا”
۴) اسلام، مهر و نفقه را نیز از حقوق لازم برای زن قرار داده است و مرد را مجاب به پرداخت آن کرده، مگر آنکه خود زن نخواهد.
۵) از نظر اسلام، مرد حق ندارد در خانه، با زن خود مثل برده رفتار کند و به صورت کارفرما در مقابل او ظاهر شود و به او دستور دهد. “در اسلام به مرد اجازه داده نشده است که به زن زور بگوید و امری را بر او تحمیل کند. برای مرد در خانواده، حقوق محدودی قرار داده شده است که از روی کمال مصلحت و حکمت است… زن از لحاظ جسمی، ظرافت بیشتری دارد و مرد، قوی تر و گردن
کلفت تر است. با این حال، اگر قانون از زن دفاع نکند، ممکن است مرد، نسبت به او تعرّض کند.”
۶) برخلاف برخی مذاهب که به دنبال ریاضت طلبی و تجرّد و دوری از زن هستند و با ازدواج مخالفند و زن را مظهر پلیدی و منشأ گناه می دانند؛ اسلام عزیز، ازدواج را مقدّس می داند و نسبت به جنس زن بدبین نیست، چراکه پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: “مِن أخلاقِ الأنبیا حُبُّ النِّساءِ"[دوست داشتن زنان از اخلاق انبیا است.] و نیز فرمودند: “من به سه چیز علاقه دارم: زن، عطر، نماز.”
۷) از نظر اسلام، هر یک از زن و مرد برای یکدیگر آفریده شده اند"هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ” .
۸) اسلام وجود زن را برای مرد، مایه خیر و آرامش دل می داند. رهبر انقلاب اسلامی در
این باره می فرمایند: “آسایش فضای خانواده، آرامش و سکونتی که در فضای خانه است، به برکت زن و طبیعت زنانه است.”
۹) اسلام، نقش زن در تربیت فرزندان را بسیار مهم و اساسی قلمداد می کند. همچنین در تربیت و اثرگذاری در جهت گیری های مرد خانه نیز نقش مهمی دارد. به تعبیر زیبای امام خمینی(ره)، “از دامن زن، مرد به معراج می رود.” لذا در ظلّ سایه مادری مهربان و وظیفه شناس و فهیم است که فرزندان پاک، با اخلاق نیکو و فهمیده وارد اجتماع می شوند و نیز در ظلّ سایه همسری مهربان، دلسوز، فداکار و آرامش بخش است که مرد، با شخصیت، فعال و مقاوم در برابر سختی ها و مشکلات، بار می آید.
۱۰) در اسلام، مرد موظف به مراقبت از زن است. “در داخل خانواده، از نظر اسلام مرد موظف است که زن را مانند گلی مراقبت کند. می فرماید: “المَرأَهُ ریحانَه"؛ زن گل است. این مربوط به میدان های سیاسی و اجتماعی و تحصیل علم و مبارزات گوناگون اجتماعی و سیاسی نیست؛ این مربوط به داخل خانواده است. “المَرأَهُ ریحانَه و لَیسَت بِقَهرِمانَه” این چشم و دید خطابینی را که گمان می کرد زن در داخل خانه موظف به انجام خدمات است، پیغمبر با این بیان تخطئه کرده است. زن مانند گلی است که باید او را مراقبت کرد. با این چشم باید به این موجود دارای
لطافت های روحی و جسمی نگاه کرد.” “اگر در تعبیرات اسلامی ملاحظه کنید، درباره زن، درست همان تعبیرات واقعی وجود دارد. “المَرأَه ریحانَه و لَیسَت بِقَهرِمانَه” . زن، گل است ریحانه یعنی گل انسان با گل چه کار می کند؟ نوع برخورد با گل چگونه است؟ اگر با گل کشتی بگیرند، گل پرپر می شود. اگر گل را گل بشناسند و برخورد گُلانه با آن بکنند، مایه زینت و مؤثر است و وجودش شاخص و بارز خواهدبود. “و لَیسَت بِقَهرِمانَه” ، قهرمانه به معنی قهرمانی که به فارسی می گوییم، نیست؛ یک تعبیر عربی است که از فارسی گرفته شده است. قهرمان به طور خلاصه یعنی مباشر امور، سرکارگر. یعنی در خانه شما، زن را به عنوان مباشر امور خودتان ندانید، خیال نکنید که شما رئیس هستید، کارهای خانه، بچه ها و امثال آن، به عهده یک سرکارگر است؛ سرکارگر هم این خانم است و باید اینگونه عمل کنیم.”
زن و جامعه
حال که دیدگاه اسلام را درباره نقش زن در خانواده تبیین کردیم، به وضوح می توان نتایج مثبت خانواده مطلوب اسلامی را در جامعه مشاهده کرد. زن با اصلاح و تربیت خانواده، گویی جامعه را اصلاح و تربیت می کند. زن علاوه بر خانواده، در متن جامعه نیز جایگاه ویژه ای دارد:
۱) از نظر اسلام نباید احترام و شخصیت زن در جامعه، خدشه دار شود و نفس او تحقیر شود. رهبر حکیم انقلاب اسلامی در این باره می فرمایند: “این کار(شغل) نباید با کرامت و ارزش معنوی و انسانی زن منافات داشته باشد. نباید زن را تذلیل کنند و او را وادار به تواضع و خضوع نمایند. تکبر از همه انسان ها مذموم است، مگر از زنان در مقابل مردان نامحرم! زن باید در مقابل مرد نامحرم، متکبر باشد. “فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ” ؛ در زن است. اسلام این را می خواهد و این الگوی زن مسلمان است.”
۲) اسلام در زمینه فعالیت های اجتماعی، سیاسی، علمی و اقتصادی نیز، برای زن، حق استقلال قائل است. “از نظر اسلام، میدان فعالیت و تلاش علمی و اقتصادی و سیاسی برای زنان، کاملاً باز است. اگر کسی با استناد به بینش اسلامی بخواهد زن را از کار علمی محروم کند، از تلاش اقتصادی باز دارد، یا از تلاش سیاسی و اجتماعی بی نصیب سازد، به خلاف حکم خدا عمل کرده است. زنان به قدری که توان جسمی و نیازها و ضرورت هایشان اجازه می دهد،
می توانند در فعالیت ها شرکت کنند. آنها هر چه می توانند، تلاش اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کنند. شرع مقدّس، مانع نیست. البته چون از لحاظ جسمانی زن ظریف تر از مرد است، لذا ضرورت هایی دارد. تحمیل کار سنگین بر زن، ظلم به زن است. اسلام این را توصیه نمی کند؛ چنانکه منع هم نمی کند. البته از امام علی بن ابی طالب(علیه الصلاه و السلام) نقل است که فرمود: “المَرأَه ریحانَه و لَیسَت بِقَهرِمانَه". یعنی زن گل است، قهرمانه نیست… زن پیشکار شما و خدمتگزار شما نیست که خیال می کنید کارهای سنگین را باید به او محوّل کرد. این مسئله مهمی است. اینکه بعضی مردان وقتی می خواهند ازدواج کنند، شرط قائل می شوند که زن باید حتماً کار کند و شغل و درآمدی داشته باشد، خطاست… اگر خانم ها می خواهند وارد فعالیت های اجتماعی و سیاسی شوند، مانعی نیست. البته فعالیت علمی، خیلی خوب است و بر سایر فعالیت ها ترجیح دارد.”
۳) اسلام با کار کردن و اشتغال زن مخالف نیست. “اسلام با کار کردن زن نه تنها موافق است بلکه تا آنجایی که مزاحم شغل اساسی و مهم ترین شغل او یعنی تربیت فرزند و حفظ خانواده نباشد، شاید لازم هم می داند. یک کشور نمی تواند از نیروهای کار زنان در عرصه های مختلف بی نیاز باشد. اما این کار نباید با کرامت و ارزش معنوی و انسانی زن منافات داشته باشد. نباید زن را تذلیل کنند و او را وادار به تواضع و خضوع نمایند.” همچنین ایشان درباره شغل اصلی زن می فرمایند: “شغل اصلی زن، شغل همسری و مادری است؛ ولی بعضی خیال می کنند این اهانت به زن است. مهم ترین کاری که زن می تواند بکند، کار مادری است. البته در مواردی شاید کارهای اجتماعی زنان واجب عینی و یا کفایی نیز باشد؛ اما در همه حال، خانم ها باید فعالیت اجتماعیشان را با حفظ جنبه مادریشان بکنند و الگویشان حضرت فاطمه زهرا
(علیها السلام) باشد.”
۴) اسلام زنان را به حقوق انسانی خویش آشنا کرد و به آنها شخصیت و آزادی داد. بسیاری از رسوم غلط در عصر جاهلیت را منسوخ اعلام کرد و به زن، استقلال اجتماعی داد.
۵) برطبق آیات سوره های نساء، نحل و روم، نظام خلقت، زن و مرد را از یک جنس و سرشت خلق کرده و هیچ یک را بر دیگری برتری نداده است. اسلام، هیچ کدام را تحقیر
نمی کند. از دیدگاه اسلام، پاداش اخروی و قرب الهی، ربطی به جنسیت ندارد، بلکه بستگی به ایمان و عمل دارد. هم مرد و هم زن می توانند به مقامات معنوی و الهی دست یابند. در اسلام و در قرآن، در کنار مردان بزرگ، زنان بزرگی نیز هستند، از جمله مادر حضرت موسی(علیه السلام)، آسیه زن فرعون، حضرت مریم مادر حضرت عیسی(علیه السلام)، حضرت خدیجه همسر پیامبر اسلام، حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) که هیچ مخلوقی جز پیامبر(ص) و امام علی (علیهم السلام) به مرتبه ایشان نمی رسد.
* زن نقش بزرگی در اجتماع دارد، زن مظهر تحقق آمال بشر است.
* زن مربی انسان است.
* از دامن زن مرد به معراج می رود.
* زن یکتا موجودی است که می تواند از دامن خود، افرادی به جامعه تحویل دهد که از برکاتشان یک جامعه، بلکه جامعه ها به استقامت و ارزش های والای انسانی کشیدهشوند.
* نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است؛ برای اینکه زنان، بانوان، علاوه بر اینکه خودشان یک قشر فعال در همه ابعاد هستند ،قشرهای فعال را در دامن خودشان تربیت می کنند.
* من در جامعه زنها یک جور تحول عجیبی می بینم که بیشتر از تحولی است که در مردها پیدا شده.
* این جانب به زنان پر افتخار ایران مباهات می کنم، که تحولی آن چنان در آنان پیدا شد، که نقش شیطانی بیش از پنجاه سال کوشش نقاشان خارجی و وابستگان بی شرافت آنان ، از شعرای هرزه گرفته تا نویسندگان و دستگاههای تبلیغاتی مزدور را، نقش برآب نمودند.
* زنان در عصر ما ثابت کردند که در مجاهده همدوش مردان ، بلکه مقدم بر آنانند.
* ما مفتخریم که بانوان و زنان ، پیر و جوان و خرد و کلان ، در صحنه های فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند.
* من هر وقت بانوان محترم را می بینم که با عزم و اراده قاطع در راه هدف حاضر به [تحمل] همه طور زحمت ، بلکه شهادت هستند مطمئن می شوم که این راه به پیروزی منتهی می شود.
* بانوان رهبر نهضت ما هستند.
* شما بانوان شجاع دوشادوش مردان پیروزی را برای اسلام بیمه کردید.
* شما خواهران در این نهضت سهم بسزایی داشتید.
* شما خواهران عزیز و شجاع، دوشادوش مردان پیروزی را برای اسلام بیمه کردید.
* مردان ما مرهون شجاعتهای شما زنان شیر دل هستند.
* ما بسیاری از موفقیت ها را مرهون خدمتهای شما بانوان می دانیم.
* خدمت مردها هم، بسیارش مرهون خدمت زنهاست.
* بانوان ایران ، در این نهضت و انقلاب سهم بیشتری از مردان دارند.
* بانوان عزیز ما اسباب این شدند که مردها هم جرأت و شجاعت پیدا کنند.
* این پیروزی را ما از بانوان داریم قبل از اینکه از مردها داشته باشیم.
* آنچه که در ایران بزرگتر از هر چیز بود، تحولی است که در بانوان ایران حاصل شد.
* اگر این نهضت و انقلاب اسلامی هیچ نداشت جز این تحولی که دربانوان و در جوانان ما پیدا شد، این یک امری بود که کافی بود برای کشور ما.
* ملتی که بانوانش در صف مقدم برای پیشبرد مقاصد اسلامی هست آسیب نخواهد دید.
* چه افتخاری بالاتر از اینکه زنان بزرگوار ما در مقابل رژیم ستمکار سابق و پس از سرکوبی آن، در مقابل ابرقدرتها و وابستگان آنان، در صف اول، ایستادگی و مقاومت از خود نشان دادند که در هیچ عصری چنین مقاومتی و چنین شجاعتی از مردان ثبت نشده است.
* در تربیت و تعلیم جامعه بزرگوار، بانوان پیشتاز باشند.
* اگر زنهای انسان ساز از ملتها گرفته بشود، ملتها به شکست وانحطاط خواهند رسید.
* صلاح و فساد یک جامعه، از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه می گیرد.
* شما مردان و زنان تاریخ، باید پایداری در راه کوبیدن ستمکاران و دفاع از حق را به جهانیان و نسلهای آینده ثابت کنید.
یکى از مشکلات بزرگى که حرکتها بویژه حرکت دین در مسیر ارزشهاى انسانى را محدود میکند برخورد انسان با مسائل و مشکلات گوناگونى است که در مراحل مختلف زندگى، فراروى او قرار دارد، و این امر سبب میشود که درست اندیشیدن، دین و مسیر اصلى حرکت، فراموش شود.
از این رو، انسان در اجتماع، در بسیارى از مقاطع تسلیم شرایطى میشود. که او را در بر گرفته اند. و این شرایط چیزى نیست. جز میراثى بر گرفته از باورهاى پیشینیان و رسوم اجتماعى و سنتهایى که بر اثر همجوارى با جوامع دیگر و یا برخورد با آنها پدید آمده اند.
بنابر این مشاهده میکنیم که مبدأ پیدایش و حرکت جامعه و دین، در بسیارى از موارد، به گونه أى نادرست تفسیر میشود و یا به انحراف کشیده شده است. تا آنجا که راههاى علاجى که از دل معارف دینى برخاسته اند نیز نمیتوانند این جریان مخالف را متوقف کنند.
از این رو رفته رفته جریان مخالف. در برابر جریان صحیح رشد میکند و باورهایى که بر پاییه جریان نادرست به وجود آمده اند در اندیشه و ذهن خانه میکند. به گونه أى که ذهن و فکر انسان انباشته از باورهاى پراکنده و گمراه کننده میشود.
هر چند نیروى اندیشه میتواند برخى کج رویها را بیابد. اما همواره در طول تاریخ جریان صحیح با جریان نا صحیح، در هر زمان و مکانى در ظاهر با یکدیگر آمیخته شده اند. از این رو بر ماست که در یافتن اندیشه و مسیر صحیح از سرچشمه هاى اصلى همانند آیات و روایات. دقت کنیم و در مسیر حرکت خود از این سرچشمه ها استفاده کنیم.
جایگاه زن، در اندیشه اسلامی
یکى از مسایل مهم فقهى و اسلامی، مسأله «زن» است.
مفهوم اسلامی «زن» چیست؟
ونقش انسانى او چه میباشد وبه عبارت روشن تر حوزه انسانیّت او تا چه مقدار گسترده است؟
و نقش او در مسایل جارى جامعه چیست؟
به سادگى میتوان دریافت که نقش اجتماعى زن، در برپایى عدل و داد. حائز اهمیت است وهمچون مرد که در این راستا وظیفه أى دارد، او نیز مسؤول است.
و آیا جامعه اسلامی جامعه کاملاً بسته أى است که در عرصه هاى اجتماعى، زن نمیتواند در کنار مرد قرار گیرد؟ به گونه أى که هیچ ارتباطى به جز روابط خانوادگى میان زن و مرد نباشد و زن هیچ فرصتى براى شرکت در مسائل اجتماعى نداشته باشد.
آیا زن از هر نوع فعالیتى در عرصه هاى مختلف محروم شده است؟
در سیماى تمامی جوامع اسلام همواره چنین پرسشهایى دیده میشوند و چه بسا یکى از خطرناکترین مشکلات در این زمینه گروهى از دانشمندان مسلمان باشند که در میان آنها برخى از فقیهان نیز به چشم میخورند.
این دسته میکوشند تا مفاهیم آیات و روایات را بدون بهره گیرى از نیروى اندیشه دریابند و در این میان،از آگاهیهایى بهره میگیرند که در ذهنشان حک شده است؛ به گونه أى که فرد نمیتواند به مضمون آیه و یا حدیثى پى برد. مگر آنکه از مجراى این مفاهیم پذیرفته شده ذهنى بگذرد و یا از مسائلى که از این سو و آن سو در ذهنش نقش بسته است کمک بگیرد. این مسائل بدیهى جلوه گر میشوند. به گونه أى که اگر با آنها مخالفت شده است و در نتیجه چگونه انسان میتواند با بدیهیّات مخالفت کند؟!
بنیانهاى جامعه سیاسى اسلام
در این مجال کوتاه - چرا که سخن گفتن از چنین موضوعى نیازمند تحقیق و بررسى گسترده أى است - باید به بررسى دیدگاه سیاسى اسلام درباره انسان بپردازیم.
شاید بتوان گفت: مهمترین بنیانى که دیدگاه اسلامی پیرامون حرکت سیاسى اسلامی بر آن بنا شده باشد عدالت باشد چرا که خداوند میفرماید:
«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط…» (حدید / ۲۵)
«ما پیامبر انمان را با نشانه هاى آشکارى فرستادیم و همراه آنها کتاب و میزان را نیز نازل کردیم تا مردم به عدالت عمل کنند.»
رسالت تمامی ادیان الهى برپایى عدالت بوده است به گونه أى که اگر ما بخواهیم به خوبى و یا بدى راى مفهوم و یا روشى پى ببریم باید آن را در ترازوى عدل قرار دهیم . اگر هماهنگ با عدالت بود، همگام با حقیقت است و اگر از مسیر عدالت فاصله داشت. بى تردید از مسیر دین نیز. جدا شده است.
همان گونه که آیه بالا اشاره دارد اسلام چیزى جز بر پایى عدالت توسط انسان براى خدا نیست و انسان نیز باید این رسالت شگرف را همانند سایر مسؤولیتهایش بر دوش کشد چرا که خداوند تنها براى عملى شدن خواسته خود که همانا آفرینش و برپایى عدل و داد است. انسان را به جانیشینى خود در زمین برگزیده است پس در راستاى این جریان انسانى ناگزیر ما تا هنگامی که تمامی مردم در پیشگاه دین پاسخگو هستند بار سنگین برپایى عدالت نیز بر دوش همه آنان سنگینى میکند عدالت باید در تمامی امور و با توجه به تمامی تواناییهاى انسان و جریان موجود رعایت شود خواه در مسایل بسیار بزرگ و خواه در تواناییهایى که براى یک انسان معمولى در نظر گرفته میشود بنابر این اگر فردى میتواند در برپایى عدالت سهیم باشد باید از تمامی تواناییهاى خود تا حد امکان بهره بردارى کند.
عدالت ، رسالتى مقدس، براى مرد و زن
شاید اکنون این پرسش در ذهنها نقش ببندد که آیا برپایى عدالت تنها بر دوش مردان است؟
به عبارت دیگر آیا خداوند برپایى عدالت را تنها از مردان خواسته است و یا زنان نیز در قبال آن، پاسخ گویند؟ چرا که خداوند میفرماید «باشد که مردم عدالت را به پا دارند.»
بى تردید نقشهاى ویژه‍اى که بر مبناى جنسیت استوار شده است نمیتواند نقشهاى عمومی را از میان ببرد.
هنگامی که نگاهى به جهان اطراف خود بیافکنیم به سادگى در مییابیم که برپایى عدالت نیازمند تواناییهاى زنان نیز میباشد؛ چرا که زنان نیز میتوانند در جنبه هاى فکرى شخصیتى و اجتماعى، در این امر، مؤثر باشند.
به سادگى میتوان دریافت که نقش اجتماعى زن در برپایى عدالت و داد حائز اهمیت است و همچون مرد که در این راستا وظیفه أى دارد او نیز مسؤول است البته این سخن بدین معنا نیست که نقش مرد و زن را از یکدیگر جدا کنیم و هر یک را در حوزه ویژه أى مورد بررسى قرار دهیم بلکه در میان جامعه مسؤولیتهایى دیده میشود که میان مرد و زن مشترک است و هر یک از این دو میتواند آغاز گر آن باشد هر چند برخى از مسؤولیتها تنها به زن اختصاص دارد اما در بسیارى از موارد هر یک به اندازه دیگرى میتواند در برپایى عدالت مؤثر باشد. بى تردید نقشهاى ویژه أى که بر مبناى جنسیت استوار شده است نمیتواند نقشهاى عمومی را از میان ببرد.
حق زن در جامعه سیاسى اسلامی
برخى نسبت به نقش عمومی زن راه را به اشتباه رفته اند. کسانى که تمامی مسؤولیتهاى زن را در نقش «مادر بودن» خلاصه میکنند. نقش عمومی او را نمیپذیرند. البته این انحراف در سایر جنبه هاى اجتماعى نیز به خوبى نمودار است چنان که گاه گروهى از مردم تمامی فعالیت خود را تنها در یک زمینه. متمرکز میکنند و از وظایف اجتماعى هود بسیار فاصله میگیرند والبته این مشکل سابقه‍‍اى دیرینه دارد چنانکه امروز نیز شاهدیم که برخى میگویند علماء بزرگ دینى نباید در مسائل سیاسى. دخالت کنند. چرا که وظیفه آنها تنها در مسائل دینى خلاصه میشود!
درست است که وظیفه علماء دین تحقیق و بررسى مسائل دینى است اما رسالت انسانى آنها در جهت گیریهاى سیاسى ، چگونه میتواند فراموش شود؟! اگر نقش آنان تنها در یک جنبه خلاصه شود بى تردید جنبه هاى انسانى آنها در زندگى اجتماعى از میان میرود به همین ترتیب اگر محدوده وظایف زن را نیز خلاصه کنیم نقش انسانى او زیر سؤال خواهد رفت اما ما هرگز نقش انسانى او در زندگى اجتماعى را کوچک نمیشماریم بنابر این بر عقیده ایم که در دیدگاه اسلامی همانند سایر ادیان تمامی مردم به برپایى عدل و داد فرا خوانده شده اند و این بدین معنا است که تمایم مردم در حد توان خود باید در این زمینه تلاش کنند.
هر انسانى داراى تواناییهاى ویژه أى است که در سایه آن میتواند در یکى از ابعاد اقتصادى، سیاسى و یا اجتماعى به برپایى عدالت کمک کند. بر چنین فردى واجب است که در راستاى تخصص خود گام بردارد و گروهى از زندگى انسان و یا جامعه اسلامی، باز کند.
از آنچه گفته شد روشن میشود که نمیتوان نقش زن را در زندگى اجتماعى نادیده گرفت اما در چگونگى شرکت زن در مسائل اجتماعى نظریات گوناگونى ابراز شده است. آیا زن میتواند به عنوان اهرمی در خدمت عدالت قرار گیرد؟ و آیا در این زمینه نقش به خصوصى دارد؟ و آیا اسلامی چنین نقشى را براى زن جایز شمرده است؟
به نظر ما، اسلام چنین نقشى را براى زن. تحریم نکرده است، زیرا تمامی افرادى که با نقش زن در بعد اجتماعى مخالفند. به مسائل اخلاقى متوسل میشوند آنان در این عقیده اند که شرکت زن در کار و یا مسائل اجتماعى موجب انحطاط اخلاقى او میشود و هر عملى که فساد اخلاقى او را به دنبال داشته باشد در نگرش اسلامی حرام است.
کسانى که تمامی مسؤولیتهاى زن را در نقش «مادر بودن» خلاصه میکنند، نقش عمومی او را نمیپذیرند. البته این انحراف در سایر جنبه هاى اجتماعى نیز به خوبى نمودار است.
ارزشهاى اخلاقى مرد و زن
نمیدانم که چگونه است که همیشه جنبه هاى منفى اخلاقى در زن خلاصه میشود اما در مورد مرد چنین نیست. در حالیکه خطر انحراف هر دو را به یک اندازه تهدید میکند.
اگر غرایز درونى، بتواند انسان را به انحراف بکشاند. بى تردید میان مرد و زن هیچ تفاوتى وجود ندارد و از سوى دیگر جوره عقل تلاش و ایمان نیز در مرد و زن یکسان است. بنابر این هیچ دلیلى وجود ندارد تا با این ادعاى واهى زن را درحصار نقش خاصى ، زندانى کنیم.
چنین ادعایى هیچ مبناى فکرى خاصى ندارد و یا بر مبناى آمار خاصى استوار نیست. بلکه به موازات فساد اخلاقى زنان انحرافات مردان نیز قابل توجه است. البته باید توجه داشت که فساد تنها در انحرافات جنسى خلاصه نمیشود.
گاه انحرافات مرد بیشتر از کج رویهاى زنان است هر چند این ادعا بر پایه آمار دقیق استوار نیست اما در ظاهر به سادگى مشهود است البته به هر حال در تمامی امور رعایت موازین اخلاقى شرط اساسى فعالیت در عرصه هاى مختلف است.
اما آیا این شرط تنها اختصاص به زن دارد و یا شامل مرد نیز میشود؟
کردار ناپسند هم براى مرد و هم براى زن نا پسند است و اعمال شایسته نیز به همین صورت براى دو پسندیده است أى دوستان! در این فرصت میخواهیم تنها به بررسى ریشه هاى این مشکل بپردازیم ، چرا که بیان آراء مختلف همانند اینکه حوزه وظایف مرد تا چه اندازه است و چگونه میتواند وظایف او را به گونه‍اى تنظیم کرد که از انحراف او جلوگیرى کرد؟ و یا چگونه حوزه وظایف زن را مشخص کنیم و یا رفتارهاى اخلاقیش را محدود کنیم تا گرفتار فساد اخلاقى نگردد؟ نیاز به ریشه یابى تمامی جریانهاى موجود درزندگى بشرى دارد. بر این اساس ما بر این عقیده ایم که فعالیت زن در صحنه هاى سیاسى، اقتصادى و غیره حرام شمرده نشده است.
چگونه است که همیشه جنبه هاى منفى اخلاقى در زن خلاصه میشود اما در مورد مرد، چنین نیست در حالى که خطر انحراف هر دو را به یک اندازه تهدید میکند.
زن و رهبرى
حدیثى از پیامبر گرامی اسلام (ص) روایت شده است که در آن رهبرى زن در مراتب بالاى جامعه نکوهش شده است. این حدیث از نظر سند ضعیف است و متن آن چنین میگوید:
«لا یفلح قوم ولیتهم امرأة»
«مردمی که زن رهبرى آنها را به عهده داشته باشد رستگار نمیشوند.»
مسلمانان و بیشتر فقهاء این حدیث را در ردیف مسلمات قرار داده اند در حالى که سند آن تمام نیست .
سیماى زن فرمانروا، در قرآن
این حدیث با زن فرمانروایى که خداوند در قرآن ترسیم میکند منافات دارد . این زن ملکه سبا است اگر به راستى اسلام نقش زن را محدود میکند واو را براى رهبرى مناسب نمیداند پس چگونه است که خداوند در قرآن به معرفى زنى میپردازد که فرمانروایى سرزمینى را به عهده دارد و طایر اندیشه اش در مدیریت و بر خورد با مسائل ، از مردان ، بلند پروازتر است؟ ملکه سبا میگوید: سلیمان نامه بزرگوارائه أى به این مضمون براى من فرستاده است:
«بسم الله الرحمن الرحیم ان لا تغلوا على واتونى مسلمین قالت یا آیها الملا افتونى فى امرى ما کننت فاطعة امرا حتى تشهدون» (نمل / ۳۲)
«به نام خداوند بخشنده مهربان بر من بزرگى مکنید و مرا از در اطاعت در آیید. (ملکه سبا) گفت: أى سران (کشور) در کارم به من نظر دهید که بى حضور شما (تا کنون) کارى را انجام نداده ام».
چنانکه میبینیم این زن، فرمانرواست، اما هرگز استبداد راى ندارد هنگامی که نامه سلیمان رسید بزرگان مملکت خود را گرد آورد و نامه را که تهدیدى براى آنان شمرده میشد براى همه خواند و به آنها گفت: پیشنهادات خود را ابراز کنید من مستبد نیستم و نمیخواهم آیده خود را به شما بقبولانم هر چند من فرمانرواى شما هستم اما در چنین مواردى که سرنوشت مردم را رقم میزند باید با اندیشمندان مشورت شود تا رأیى مناسب ابراز گردد.
مردان در پاسخ او چه گفتند؟
«قالوا نحن اولوا قوة واولوا باس شدید و الامر الیک فانظرى ماذا تامرین» (نمل / ۳۳)
«گفتند: ما سخت نیرومند و دلاوریم و (لی) اختیار کار با توست بنگر چه دستور میدهید؟»
آنان نیروى بدنى خود را به او عرضه کردند اما او نیازمند قدرت بدنى آنها نبود بلکه در پى بهرمندى از نیروى فکر واندیشه آنان بود.
با این وجود هنگامی که سران قوم او را تنها گذاردند واو در اضطراب و پریشانى نظر دادن فرو رفت غرق در اندیشه شد و پس از مدتى گفت:
«ان الملوک اذا دخلوا قریة افسدوها وجعلوا اعزة اهلها ادلة وکذلک یفعلون والنى مرسلة الیهم بهدیة فناظرة بم یرجع المرسلون» . (نمل / ۳۴ و ۳۵ )
«پادشاهان چون به شهرى در آیند آن را تباه و عزیزانش را خوار میگردانند و این گونه میکنند. و (اینک) من ارمغانى به سویشان میفرستم و مینگرم که فرستادگان من با چه چیز باز میگردند.»
چنان که میبینیم، ملکه سبا به خوبى با شرایط آشناست. او اینک در پى آن است که دریابد آیا سلیمان (ع) پیامبر است و یا یکى از پادشاهان میباشد؟
با توجه به شرایط موجود و دگرگونى زمان مساله رهبرى زن شکل جدیدى به خود گرفته است.
اگر پادشاه باشد ، شیوه برخورد مناسب با خود را میطلبد واگر پیامبر باشد ، دید از زاویه دیگرى به شرایط نگریست . ملکه سبا با چنین بینشى براى حضرت سلیمان (ع) هدیه فرستاد . سلیمان نیز در پى فرجام این ماجرا بود . هنگامی که هدیه به سلیمان رسید و پس مدتى ملکه سبا به ویژگى هاى سیلمان پى برد و در فضاى حکومت سیلمان مدتى ماند ، بى آنکه چون زنى متعصب که با چنگ و دندان از میراث پادشاهى خود دفاع میکند ، به جنگ با سیلمان برخیزد ، حقیقت را دریافت و با تمام وجود گفت :
«… اسلمت مع سیلمان لله رب العالمین » ( نمل / ۴۴)
«… و ( اینک ) با سیلمان در برابر خدا - پروردگار جهانیان - تسلیم شدم .»
مقصود قرآن ار ترسیم چنین تصویرى چیست؟
این داستان حکایت از حکم شرعى ندارد، اما در دل خود مفهومی پسندیده را میپرورد و آن اینکه زن نیز میتواند به موازات مرد پیش رود و به گونه أى طبیعى رهبرى امتى را به دست گیرد.
اگر به راستى اسلام نقش زن را محدود میکند و او را براى رهبرى مناسب نمیداند پس چگونه است که خداوند در قرآن به معرفى زنى میپردازد که فرمانروایى سرزمینى را به عهده دارد و حایر اندیشه اش در مدیریت و برخورد با مسائل از مردان، بلند پرواز تر است؟
البته در این مجال ما نمیتوانیم حکم قطعى این مسأله را بیان کنیم بلکه بس مسأله نیازمند تحقیق گسترده ترین است و مهارت زیادى میطلبد بر طول تاریخ اسلام اگر چه میتوان چنین نمونه هایى یافت اما در حقیقت چهره اصلى زن این گونه است.
آنچه گفته شد - مسأله رهبرى زن بود اما در سایر مناصب. زن میتواند رأس بسیارى از مسؤولیتها قرار گیرد بویژه هنگامی که دریافتیم شرایط زمان حاضرو در نتیجه حکم، با گذشته بسیار متفاوت شده است.
در گذشته نیز همانند برخى از نمونه ها در عصر حاضر ، مسؤولان در امور با کسى مشورت نمیکردند . اما امروزه مسؤولان ، تنها شور و مشورت دیگر تصمیم میگیرند و دستورات خود را عملى میکنند ، اما در قبول ویا رد نظرات دیگران آزادند.
بنابر این اگر بخواهیم به بررسى مسائل حکومت - عصر حاضر بپردازیم نباید شیوه حکومت فرمانروایان گذشته را درذهن خود، ترسیم کنیم چرا که در گذشته تنها یک فرد تصمیم میگرفت اما امروز تصمیم یک مدیر در برابر تصمیمات گروه رنگ میبازد در بررسى مدیریت نیز باید این مسأله را مورد توجه قرار داد که فرمان زن ضمیمه آراء وجمع می شود، نه اینکه زن در مسائل اختیار کامل و استبداد رأى داشته باشد
جامعه روستایی از اهمیت اقتصادی خاصی برخوردار است . راه معاش در روستا ، تولید محصولات کشاورزی و دامی و صنایع دستی است . روستا همیشه به صورت مرکز زندگی مردمی بوده‌ که نیاز های خود را بدون کمک به مردم نقاط دیگر تأمین می‌کرده و به عبارتی خود کفا بوده است .
در مناطق روستایی ، ‌عامل مهم اقتصادی ، زمین است و تنوع شغلی کمتر است . نسبت بی‌ سوادان روستایی با میزان درآمد آنها ارتباط مستقیم دارد . میزان زاد و ولد در جامعه روستایی بیشتر جنبه اقتصادی دارد و این امر به منظور استفاده از نیروی کار مجانی است . در این میان نقش زنان روستایی از اهمیت زیادی برخوردار است .
زنان روستایی از محروم ‌ترین قشر ها به شمار می‌روند . زنان روستایی از لحاظ شرایط زندگی ، ‌منبع درآمد و برخورداری از موقعیت ‌های مالی هیچ نوع پبیشرفتی نداشته باشد و با وجود آنکه نقش سازنده ‌ای در اقتصاد روستا دارند ، بخش اعظم کار های انجام شده توسط زنان نهفته می ‌ماند و به حساب نمی‌ آید . کار زن در جامعه روستایی شامل : اداره امور داخلی منزل ، ‌پخت و پز و ‌شستشو ، شیر دوشی ، ‌تهیه لبنیات و پشم‌ ریسی ، ‌قالی و گلیم و جاجیم ‌بافی ، دوخت و دوز ،‌ آوردن آب از چشمه ، پرستاری از بچه ‌ها و افراد سالمند خانواده ، ‌کمک در کشت و برداشت محصول و مبادله آن در بازار های محلی و کار در مزرعه و … است . با نگاهی به این فعالیت ‌ها ، می‌ توان فهمید که زنان روستایی در اقتصاد خانواده و نهایتاً جامعه نقش بسزایی دارند .
در واقع سهم بزرگی از مسئولیت تولید جهان‌‌ ،‌ چه در خانواده و چه در جامعه به زنان تعلق دارد‌ . اما متأسفانه این تلاش ‌ها غالباً فراموش می‌ شوند . زن یک رکن اساسی و سازنده در خانواده است : هر جامعه موظف به به سرمایه‌ گذاری در جهت رشد و تعالی مادی و معنوی زنان می ‌باشد تا آنان بتوانند نقش کامل خود را در زندگی اجتماعی و خانوادگی بخوبی ایفا کنند . شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی که زنان در آن قرار دارند و همچنین وضیت خاص بهداشتی آنان مثل سن شروع ازدواج و حاملگی ، ‌فواصل بین زایمان‌ ها ،‌ دفعات حاملگی در طول عمر ، همگی بر روی مرگ و میر آنان تأثیر مستقیم دارد . همه ‌ساله ۱۵۰ میلیون حاملگی در جهان اتفاق می افتد که همراه با مرگ ۵۰۰ هزار نفر از مادران باردار می ‌باشند . قریب ۹۰ درصد مرگ و میر در کشور های در حال توسعه است . مرگ و میر مادران عوارض مهمی برای خانواده به همراه داشته و نقش اساسی مادران عوارض مهمی را برای خانواده به همراه داشته و نقش اساسی مادر را در رابطه با سلامت فرزندان و شرایط مناسب زندگی دچار اختلال جدی می‌کند . تغییر در دانش ،‌ باور ها و رفتار مردان و زنان برای بهبود وضعیت و جایگاه زنان در خانواده و اجتماع ضروری است . مردان نقش اساسی در تحقق هدف فوق دارند . در بیشتر جوامع مردان عهده‌ دار تصمیم ‌گیری در تمامی زمینه‌ های زندگی هستند . عدم مشارکت همسران در تنظیم خانواده و وجود باور های غلط در جامعه نسبت به جایگاه زنان از مشکلات مهم جامعه زنان است . زنان در انجام مسئولیت تأمین بهداشت و سلامت جامعه نقش بسیار مهم تر و مؤثر تری را نسبت به مردان عهده دار هستند ، زیرا آنان نه تنها مسئول سلامت و بهداشت خانواده خود را انجام می ‌دهند . بنابراین چنانچه مشکلات آنان اعم از سوء ‌تغذیه‌ ، ‌کار طاقت ‌فرسا ، ‌زایمان‌ های مکرر و دیگر مسائل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر سلامت نا دیده گرفته شود ، ‌سلامت خانواده در کنار سلامت خودشان دچار آسیب خواهد شد‌ . پس باید به سلامت زنان توجه بیشتری شود‌ . بر اساس تحقیقات سه دهه اخیر‌ ،‌ وضعیت سلامت زنان تأثیر بسزایی در سلامت خانواده ، جامعه و محیط پیرامون آنان دارد . در ارتباط با مراقبت‌ های بهداشتی اولیه ، زنان به سه دلیل اهمیت ویژه‌‌ای دارند :
۱ - بعنوان افرادی که مستقیماً از این مراقبت‌ ها می‌برند . ( گروه آسیب‌پذیر جامعه )
۲ - بعنوان مادران و اعضاء خانواده
۳ - بعنوان کارکنان خط مقدم بهداشت در خارج از منزل
چنانچه زنان روستایی از موقعیت ‌ها و امکانات بهتری برخوردار باشند . می‌ توانند در بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی مؤثر باشند . بهبود وضعیت تغذیه زنان روستایی در دوران بارداری و زایمان و پس از آن و حمایت ‌های معنوی از آنان توسط شوهران و خانواده ‌هایشان و دسترسی به امکانات و مراقبت های بهداشتی و درمانی موجب می ‌شود که از بسیاری از مشکلات این دوران در امان مانده و این امر به نوبه خود در ایفای نقش اجتماعی زنان مهم است . زیرا مرگ مادر عامل بسیاری از مشکلات خانوادگی و اجتماعی خواهد بود . فرزندان بدون سرپرست مانده و بسیاری از وظایف محوله به زن مختل می‌ شود و پدر خانواده نیز بدیل بسیاری از مشکلات عاطفی و اجتماعی از انجام امور خود ناتوان می ‌ماند .
از سوی دیگر ، افزایش سطح سواد زنان و برخورداری آنان از امکانات آموزشی این فرصت را بوجود می‌ آورد تا این زمان در میزان فعالیت ‌های اقتصادی و اجتماعی خود نقش مؤثر تری داشته باشند . اهمیت سواد از نظر مسایل بهداشتی این است که زنان با سواد معمولاً دیر تر ازدواج و بیشتر به برنامه تنظیم خانواده توجه نشان می‌ دهند و فرزندان کمتری دارند . دختران تحصیلکرده ، ‌بیشتر در مدارس ثبت نام می ‌کنند و در مقایسه با مادران بی‌سواد برای مدت طولانی تری به تحصیل خود ادامه می‌ دهند . آموزش به زنان قدرت می‌ بخشد و به مشارکت بیشتر در تصمیم‌گیری ‌های خانوادگی و جامعه منجر می ‌شود .
بطور خلاصه می‌ توان گفت :
۱ - مشارکت زنان در امور روستا دارای اهمیت فراوانی است .
۲ - آینده روستا با تلاش و عمل زنان روستایی پی‌ریزی می‌شود .
۳ - با افزایش سطح دانش ،‌ آگاهی و سواد زنان روستایی ، وضعیت بهداشتی و آموزشی روستا بهتر خواهد شد./وفاق
نقش زن در اجتماع بر دو نوع است:
نوع اول: اصلاح ظاهر
نوع دوم: اصلاح مسایل پشت پرده ی اجتماع، اصلاحی که در خانه ها صورت می گیرد و بیشتر بر گردن زنان است زیرا زن تربیت کننده در خانه است.
اهمیت نقش زن در اصلاح اجتماع:
گمان می کنم دور از واقعیت نباشد اگر بگویم اصلاح نیمی یا بیشتر از جامعه بر عهده ی زنان است و این به دو دلیل است.
دلیل اول: تعداد زنان اگر از مردان بیشتر نباشد با آن برابر است با توجه به این که نسل آدم بیشترشان از زنان هستند؛ همان طور که سنت نبوی بر آن دلالت دارد، ولی در شهرها و زمان های مختلف متفاوت است. مثلا در شهری تعداد زنان بیشتر از مردان و در شهر دیگر برعکس است. و همچنین در زمانی تعداد زنان بیشتر از مردان و در زمان دیگر برعکس است.
دلیل دوم: شروع پرورش و تربیت نسل ها در آغوش زنان است و به این ترتیب نقش زن در اجتماع مشخص می شود.
شایستگی اصلاح زن در اجتماع:
برای آن که اهمیت زن در اصلاح اجتماع محقق شود، ناگزیر شایستگی هایی برای زن وجود دارد تا وظیقه اش را در امر اصلاح به نحر احسن انجام دهد.
در زیر شایستگی هایی آمده است :
الف- صلاحیت زن: زن باید درست کار باشد، برای این که الگویی نیک و فرمانده ای پاک برای خواهرانش باشد، اما زن چگونه به این صلاحیت می رسد؟
هر زنی باید بداند که به صلاحیت نمی رسد مگر با علم و آگاهی، و منظور از علم و آگاهی، علم دینی است که چه از کتاب ها و چه از فتوا های علما کسب می شود در این برهه از زمان، زنان به آسانی می توانند به فتواهای علما به روش های مختلف دست یابند. پس ناگزیر برای صلاحیت، علم لازم است و بدون علم، صلاحیت میسر نمی شود.
ب- فصاحت و بلاغت: خداوند بر زن منت نهاده است و به او فصاحت و بلاغت عطا فرموده، به گونه ای که با روانی زبان و تعبیر بیان، آن چه را در وجودش است بسیار درست تعبیر می کند، تا آن چه در قلبش می گذرد به کار برد. در اغلب موارد بیشتر مردم نمی توانند آن چه را که در وجودشان است تفسیر و تعبیر کنند و یا اگر توانایی تعبیر و تفسیر داشته باشند با عباراتی مبهم و غیر واضح بیان می کنند که در این هنگام به هدف و مقصود اصلی که اصلاح مردم است نمی رسند. با توجه به مطالب فوق این سوال مطرح می شود که چه کسی به این هدف می رسد. یعنی به فصاحت و بلاغب بیان و تعبیر آن چه در وجودش است و یا به عبارتی دیگر واضح و نمایان کردن آن چه در ضمیر است.
راه رسیدن به این هدف این است که زن از علم عربی، صرف و نحو و فن بیان چیزی بداند. پس زن در موارد مذکور باید درس هایی حتی کم داشته باشند تا به این وسیله از آن چه که در درونش است تعبیر صحیحی داشته باشد و به این وسیله معنا را به گروه زنانی که مخاطب او هستند، برساند.
ج- حکمت و دانش: زن باید حکمت و دانشی در دعوت و ابلاغ علم به گروه مخاطب و قرار دادن اشیا در جایگاه شان داشته باشد، همان گونه که اهل علم گفته اند و این نعمت خداوند سبحانه و تعالی بر بنده اش است که به او دانش عطا کرده است. چنان چه حکمت و دانش نباشد بیشتر اهداف از بین رفته و اختلال ایجاد می شود. حکمت دعوت به سوی خداوند عزوجل این است که با هر مخاطب در جایگاه خود رفتار شود.
اگر شخص نادان باشد با او به تناست حالش رفتار شود و اگر شخص دانایی باشد که تفریط و سستی و غفلت داشته باشد با او به مقتضای حالش رفتار شود و اگر آدمی متکبر باشد یا این که حق را مردود بداند با او به تناست حالش رفتار شود.
د- تربیت نیکو: زن باید فرزندانش را به نحو احسن تربیت کند، زیرا که فرزندانش مردان و زنان آینده اند و به محض این که بزرگ شوند با این مادر روبرو می شوند، اگر مادر با اخلاق و رفتار نیکو باشد و فرزندانش با دستان او بزرگ شده و به وسیله ی او تربیت شده باشند، در اصلاح اجتماع نقش مهمی خواهند داشت. به این دلیل است که یک مادر باید به تربیت فرزندانش اهتمام ورزد و چنان چه در تربیت آن ها ناتوان و عاجز شد از پدر یا ولی امر آن ها کمک بگیرد، چنان چه آن ها پدر نداشته باشند از عمو، پدر خوانده، برادرزاده و… کمک بگیرد.
زن نباید تسلیم موقعیت ها شده و بگوید که تمام مردم بر این راه رفتند و من بر تغییر آن ها توانا نیستم، اگر بر این باور باقی بمانیم اصلاح صورت نمی گیرد، ناگزیر برای اصلاح می بایست آن چه که موجب فساد می گردد را به بهترین وجه تغییر داد، تا کارها استوار گردد.
هـ- شادابی و تشاط در دعوت: زن نقش مهمی در فرهنگ سازی برای دختران اجتماع چه در مدرسه، چه در دانشگاه و چه در مراحل بعد از دانشگاه دارد. هم چنین زن می تواند در اجتماعی که بین زنان صورت می گیرد و در آن صحبت های مفیدی رد و بدل می شود نقش مهمی داشته باشد. خدا را شکر بعضی از زنان نقش بزرگی در انجام این مسئولیت دارند. آن ها جلساتی را برای خواهران خود در خصوص علوم اسلام و علوم عربی برگزار می کنند و این بدون شک کار ارزشمندی است که به خاطر آن زن مورد ستایش قرار می گیرد و اجر و پاداشش بعد از مرگ برای او باقی و ماندگار می ماند.
بنا به قول پیامبر صلی الله علیه و سلم: (بعد از مرگ انسان پرونده ی همه ی اعمال او بسته می شود مگر سه چیز: ۱٫ صدقه ی جاریه. ۲٫ دانشی که به وسیله ی آن سود برده شود. ۳٫ فرزندان پرهیزکاری که او را دعا می کنند.)
چنان چه زن برای دعوت گری در اجتماع با نشاط باشد از طریق بازدیدها و یا اجتماعاتی که در مدارس و یا غیر آن صورت می گیرد، تاثیر به سزا و نقش وسیعی در اصلاح اجتماع دارد.
از خداند سبحانه و تعالی می خواهیم که ما را هدایت کند و هدایت گر قرار دهد و ما را پرهیزکار گردانده و صالح و صالح گر قرار دهد و به ما رحمتی عطا کند، همانا که او بسیار بخشنده است
زن آئینه تمام نمای شخصیت انسان است . او مظهر پرورش است و صفت الهی پروردن از جانب خدای خویش را به ودیعه دارد. این وجود سراسر نیاز، خود نیازمندان را غنا می بخشد، آنان را به کمال معنوی سوق می دهد تا با احاطه بر کلیات هستی و شناخت برهانی به مبدا و غایت وجود دست یابند. آنان را به جایگاهی می رساند که جز قداست و پاکی چیزی نیست، به راستی این وجود لطیف با همه ظرایف روحی که دیگران ضعیف می خوانندش، چگونه می تواند جلوه و جمالی از حق و عامل تجلی صفات الهی در سایرین باشد؟ رمز آن قدرت عظیم که در این وجود نهفته است در چیست؟ اندیشه های والا و نگرش عمیق و دقیق، راز این حکمت را در قدرت پرورش و تعلیم می دانند که از دامن زن و بلکه از بطن او آغاز می گردد.
در مکتب قرآن ، انسانیت را ابتدا تزکیه لازم است، سپس افشاندن بذر آموزش. در مقام تعیین این دو عامل ارزشمند قرآن ابتداتربیت را توصیه می نماید، تا تزکیه بر آن مقدور گردد. تربیت نفس که باید از خواستگاه ایجاد و جایگاه تولد مهیای پاکی و عفاف گردد رسالتش به عهده اولینمربی حیات یعنی زن است. وجود ناتوانی به امانت به وی سپرده می شود تا به حول و قوه الهی وی را صاحب توان وقدرت نماید. (الله الذی خلقکم من ضعف ثم جعل من بعد ضعف قوه) این توانمندی می تواند در مسیر هدایت یا ضلالت باشد و زن بیشترین نقش را در استقرار هر یک از دو مسیر فوق در تکامل شخصیت انسان دارد. همراهی تعلیم و تربیت با تزکیه نفس، سازنده انسانی است والا یعنی همان انسان صاحبعلم و تقوا.
دامن مادر اولین کلاس درس و بهترین محل تربیت کودک است، خانواده نخستین جایگاه آموزش و پرورش او است. ظهور و بروز استعدادهای زیستی، فکری و عاطفی وی تحت شعاع این کانون قرار دارد و از گرمی وجود مادر نشأت گرفته و کمال می یابد، به نحوی که آثار آن تا پایان حیات در جهان ماده و تداومش در نشئه روح باقی خواهد ماند.
زن پایه گذار وجود و حیات آدمی است، در پی ریزی اساس و ساختار شخصیت انسان، زن معماری نقش آفرین و هنرمندی چیره دست است. او با رفتار خود آینده طفل را رقم می زند و اینگونه است که به معراج رفتن مرد از دامن زن میسر می گردد. ادیان اهلی حکما و دانشمندان در این امر اتفاق نظر دارند کهبشردرسایه تربیت صحیحبهسعادترسیده و یا در مسیر طوفان های صلالت و گمراهی در چنگال شقاوت گرفتار می آید و نیز متفق القولند که آن بخش از تعلیم و تربیت که به دوران کودکی و طفولیت فرد مربوط می شود از اهمیت بیشتری برخوردار است،به گونه ای که دوران کودکی را پدر حیات آدمی دانسته اند.
در آموزشگاه بزرگ حیات نقش اول در تعیین ساختار شخصیت کودک برعهده مادر است. او محور عاطفی خانواده را در ید قدرت خویش دارد و محبتش سبب رشد عاطفی می گردد. حاصل این ویژگی و نقش پذیری کودک از افعال و اقوال مادر است، که آینده او رامعنی می بخشد و از طریق تجلی صفات ثانویه می تواند، انسان هایی وارسته و زنان و مردانی بزرگ و با فضیلت به حیات اجتماعی و تاریخ بشری تقدیم و نقش مستقیم خود را در صحنه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایفا نماید؛ یا اینکه بر اساس مضامینی از نظر اسلام مطرود و بر اساس تقلید و تزریق فرهنگ بیگانگان و سرسپردگان کودک را از بدو تولد از دامن پر مهر و محبت خویش جدا نموده و با اشتغالاتی بی اساس و مبتذل و بدور از منزلت علمی و فرهنگی و شخصیتی زن، دختران و پسرانی بیمار گونه و انسانهایی با عقده های روانی و مشکلات اخلاقی، وابسته به فرهنگ غرب و شرق، بی ثبات، بی اراده و … تحویل جامعه دهد.

امام خمینی (ره) در تحلیل جایگاه و منزلت زن در دوران رژیم منحوس پهلوی می فرماید:
مبتذل نمودن شغل مادر توسط اجانب در آن رژیم به منظور عدم تربیت صحیح فرزند، درست نشدن انسان مومن طالب شهادت، جدا کردن کودکان از دامن مادر و سپردن آنان به موسسات فاقد صلاحیت و افراد غیر رحیم و پیدایش عقده و فاسد بار آوردن آنان، به دور از تربیت انسانی است. رابطه دور شدن فرزند از مهر و محبت مادری با انحطاط و فساد جامعه توام است که در جامعه اگر حرمت عاطفه شکسته شود، نظام اجتماعی آن جامعه تدریجاً متلاشی خواهد شد.
سخن گفتن از مسئولیت های خطیر زن در امر انسان سازی و سازندگی و یا تخریب جامعه و بلکه دنیا، مطلبی ساده نیست. ادراکی ژرف و اندیشه های توانا و بصیرت همه جانبه، قدرت دریافت و تحلیل آن را دارد تا آن مقاصد الهی و اهداف متعالی تحقق یابد.
.. و تو ای زن با همه اوصاف کریمانه و نفوذ ماهرانه خود و توانمندی عادلانه که در استعدادهای بالقوه خویش داری، چگونه آن را تجلی می بخشی؟
آیا در انتظاری که بدور از تلاش و پویش، به طور معجزه آسا، فطرت پاکت در دامن عفیفت ظهور یابد و یا آنکه بدنبال کسب بینش و معرفت الهی هستی؟
آیا می دانی که هنر مدیریت و تدبیر صحیح در گردش فضای معنوی خانواده به دست توست؟ تو هستی که نقش پایداری و بقای خانه و خانواده را رقم زده و به دنبال آن محیط دنیا را از آلودگی ها و خبث و تشبثات شیطانی پاک و مصفا می نمایی . به خود آئیم و حیات انسان ها را مظهر تجلی نعم الهی و عفت و پاکدامنی، ایثار و فداکاری ، عطوفت، مهرورزی، و خلوص و شهامت و شجاعت گردانیم، تا بدین وسیله افتخار تربیتِ بزرگ مردان و بزرگ زنان تاریخ را داشته باشیم .
حفظ آرامش در خانواده
ایجاد سکون و آرامش همسران در کنار یکدیگر، یکی از اهداف مهم ازدواج برشمرده شده است. وجود صفا، یک رنگی و صمیمیت در خانواده، علامت توفیق ازدواج در رسیدن به اصلی ترین هدف بوده و نشانه آن است که زن و مرد هر دو به وظایف خود در برابر همسر، عمل می کنند. در این میان، با توجه به وجود عواطف بسیار قوی در زنان، نقش آنان در تأمین بهداشت روانی خانواده چشم گیرتر است. زن می تواند روحیه خسته و ناامید همسرش را در برابر مشکلات تغییر دهد و یا دست کم، سنگ صبور ناراحتی ها و آلام او باشد. هم چنان که می تواند در تضعیف روحیه همسرش نقش مؤثری داشته باشد و حداقل او را از خود رنجانده و آزرده خاطر ساخته و موجبات تزلزل نظام خانواده را فراهم کند.
هنگامی که پارسایی و خلوص ایوب پیامبر (علیه السلام) بر شیطان، گران آمد، از خداوند درخواست کرد که به او اجازه دهد ایوب را بیازماید. خداوند اجازه داد و از سه سو باران بلا بر سر ایوب بارید. نخست مال، سپس خانواده و در آخر، تنش در معرض بلا افتاد. ابلیس هم چنان در ادامه آزار دادن ایوب، این بار به کمک عفریت های تحت فرمانش، کوشید تعداد بسیار کم وفاداران به ایوب را نیز وسوسه کند تا دست از پشتیبانی او بردارند. همسر ایوب نیز که در همه این صحنه ها همراه و پشتیبان او بود، در برابر این وسوسه شیطان که گفت: «اگر خدا ایوب را دوست می داشت، او را به این مصایب مبتلا نمی ساخت»، نتوانست مقاومت کند و به جای دلداری دادن به همسر، القائات ابلیس را به او منتقل کرد. ایوب که از این سخنان ملال آور و پذیرش وسوسه های شیطان، بیش از آن بلاها ناراحت شده بود، قسم یاد کرد که اگر خداوند او را شفا داد، همسرش را با ضرباتی تأدیب نماید. خداوند متعال ایوب را شفا داد و او را به وفا به عهدی که با خدا بسته بود فرا خواند، ولی به پاس حمایت های بی دریغ این زن فداکار از همسرش، دستور داد تا ایوب به جای ضربات متعدد تازیانه، دسته ای چوب ترکه در دست بگیرد و تنها یک بار به همسرش بزند. در واقع، قرآن کریم با تأیید این عهد، ناخشنودی خود را از ترک پشتیبانی مقطعی آن زن از همسرش (که تحت تأثیر القائات شیطانی بود) اعلام کرد و با تخفیف بسیار زیادی که برای مجازات او قائل شد، رضایت خود را از پشتیبانی او از همسرش در مراحل مختلف ابراز نمود.
نمونه دیگری از آزردن همسر و برخورد قرآن با این شیوه رفتاری را در اولین آیه سوره تحریم مشاهده می کنیم:
«یا أیّها النَّبیُ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَکَ تَبتَغِی مَرضاتِ أَزواجِکَ… »
ای پیامبر! چرا در طلب خشنودی (بعضی از) همسرانت چیزی را که خداوند بر تو حلال گردانده است، تحریم می کنی؟
جمله «آیا خشنودی همسرانت را می خواهی»، بر این اشاره دارد که آن چه آن حضرت برخود حرام کرده، عملی حلال بوده و بعضی از همسرانش از آن عمل ناراضی بودند و آن قدر آن حضرت را در مضیقه قرار دادند و اذیت کردند تا ناگزیر شد سوگند بخورد که دیگر آن عمل را انجام ندهد. خداوند ضمن دلسوزی برای پیامبر(صلی الله علیه وآله) که چرا حلالی را بر خود حرام کرده است و آن در حقیقت در اثر عتاب و سرزنش زنانی بوده که آن بزرگوار را آزرده اند، پیامبر را به شکستن این سوگند فرا می خواند و اعلام می دارد که حسد ورزی نکوهیده گروهی از زنان، نباید مانع برخورداری آن حضرت از حلال الهی گردد: «قَد فَرَضَ اللّهُ لَکُم تَحِلَّةَ أَیمانِکُم» (تحریم/۲)
به راستی که خداوند شکستن سوگندهایتان را (با دادن کفاره) بر شما روا داشته است.
نکته جالب توجه در داستان قَسَم ایوب (علیه السلام) و سوگند رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آن است که در مورد ایوب، خداوند به دلیل آن که همسرش تحت تأثیر وسوسه شیطان واقع شد، سوگند او را تأیید نمود، ولی همسرش را مستحق تخفیف مجازات دانست و در داستان رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) که آن حضرت برای خشنودی برخی از همسرانش و رهایی از آزار آنان چیزی را بر خود حرام کرده بود، آن جناب را به شکستن قسم و پیروی نکردن از خواسته نفسانی آنان فرا خوانده است.
از مقایسه این دو حکم مختلف، مبنی بر عمل به عهد در داستان ایوب و شکستن آن در داستان پیامبر، مشخص می شود که مهم ترین اصل در محیط خانواده، احترام به همسر و پرهیز از ارتکاب اعمالی است که آزردگی خاطر و ناراحتی او را به دنبال دارد. از این رو، ایوب باید به سوگندی که درباره مجازات سخن همسرش خورده وفا نموده و حتی آن را به شکلی بسیار خفیف به مرحله اجرا درآورد، ولی پیامبر، لازم نیست به سوگندی که در پی آزار و اذیت زنانش یاد کرده، وفادار بماند و امر مباحی را بر خود حرام گرداند.
هم چنان که در آغاز این بحث گفته شد، زن با جلب اعتماد همسرش می تواند محرم اسرار او گردد و در این صورت، حتی اگر نتواند در حل مشکلات او را یاری کند، می تواند سنگ صبور همسرش باشد و با شنیدن درد دل او و پوشیده داشتن رازهایش، مرهمی بر غم او نهد. همان گونه که اگر رازدار اسرار شوهرش نباشد، ضمن تشدید دلسردی و افسردگی وی، تزلزل نظام خانواده را نیز موجب می شود.
آن جا که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) رازی را با یکی از همسرانش در میان نهاد و او آن راز را برای یکی دیگر از زنان افشا کرد، خداوند متعال، ضمن برخورد شدید با آنان، خاطر نشان ساخت که اگر به این توطئه ادامه دهند و با فاش کردن اسرار آن بزرگوار در پی ضربه زدن به شخصیت او برآیند، آن حضرت آنان را طلاق می دهد و همسرانی اختیار خواهد کرد که غمخوار و رازدار رسول خدا (صلی الله علیه وآله) باشند. قرآن کریم عمل زشت افشای اسرار رسول خدا را تا آن جا ناپسند دانست که در پایان همین سوره با اشاره به داستان خیانت همسران نوح و لوط به این بندگان شایسته الهی، رفتار ناپسند همسران پیامبر را با خیانت آن زنان مقایسه کرد و با تعریض به آنان فهماند که ارتباط با رسول خدا مانع عذاب خدا نخواهد شد.
«ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحتَ عَبدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحینَ فَخانَتاهُما فَلَم یُغنِیا عَنهُما مِنَ اللّهِ شَیئاً وَ قِیلَ ادْخُلا النّارَ مَعَ الدّاخِلینَ»(تحریم/ ۱۰)
خداوند درباره کافران مثلی می زند و آن همسر نوح است و همسر لوط که در حباله دو بنده از بندگان شایسته ما بودند، سپس به ایشان خیانت کردند و آن دو (پیامبر) در برابر امر (و عذاب) الهی چیزی را از آنان باز نداشتند و [به آن دو زن] گفته شود: همراه سایر وارد شوندگان وارد جهنم شوید.
خانه داری
نقش زن در اداره امور منزل از اهمیت خاصی برخوردار است و اگر چه از نظر حقوقی تکلیفی در این زمینه متوجه زن نیست، ولی فضای عشق و صفا و محبت خانواده اقتضا می کند که زنان همدوش مردان برای ایجاد رفاه و آسایش خانواده تلاش کنند و با حسن سلیقه که برخاسته از روحیه مهربان و هنرمند آنان است، کانونی آراسته برای پرورش نسل آینده فراهم کنند.
در الگویی که قرآن کریم برای خانه داری بانوان ارائه می دهد، به طور مشخص بر نحوه پذیرایی آنان از میهمان تأکید می کند و با بیان داستان ورود فرشتگان به منزل ابراهیم(علیه السلام)، نمونه های روشنی از جلوه های رفتاری یک زن خانه دار به نمایش درمی آید. در سوره هود در مورد این داستان چنین آمده است:
«وَ لَقَد جاءَت رُسُلُنا إبراهِیمَ بِالبُشری قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَن جاءَ بعِجلٍ حَنیذٍ فَلَمّا رَءَا أَیدِیَهم لا تَصِلُ إلَیهِ نَکِرَهُم وَ أَوجَسَ مِنهُم خِیفَةً قالُوا لا تَخَف إنّا أُرسِلنَا إلی قَومِ لُوطٍ وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِکَت فَبَشَّرناها بِإِسحاقَ وَ مِن وَراءِ إسحاقَ یَعقُوبَ» (هود/ ۶۹-۷۱)
و فرشتگان ما برای ابراهیم بشارت آورند، گفتند: سلام. گفت: سلام و چیزی نگذشت که ابراهیم برای آنان گوساله ای بریان شده آورد. و چون دید که دستانشان به سوی آن دراز نمی شود، به آنان احساس بیگانگی کرد و از آنان ترسی در دل یافت. گفتند: مترس ما به سوی قوم لوط فرستاده شده ایم. و همسر او ایستاده بود و (از بشارت الهی) خندید، آن گاه او را به (بارگرفتن و زادن) اسحاق و پس از اسحاق، به یعقوب بشارت دادیم.
در سوره ذاریات نیز همین مضمون وارد شده که به خاطر تفاوت تعابیر بخش اول آیات به آن اشاره می شود: «هَلْ أتیکَ حَدیثُ ضَیفِ إبراهِیمَ المُکرَمینَ إذْ دَخَلُوا عَلَیهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سلامٌ قَومٌ مُنکِرُونَ فَراغَ إلی أَهلِهِ فَجاءَ بِعِجلٍ سَمینٍ» (ذاریات/ ۲۴-۲۶)
آیا داستان مهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است؟ که چون بر او وارد شدند، گفتند: سلام. گفت: سلام (و در دل گفت ایشان) گروهی ناشناخته اند. سپس به خانواده اش روی کرد، آن گاه گوساله ای فربه به میان آورد… .
از بررسی این داستان، نکات برجسته ای در مورد خانه داری همسر ابراهیم (علیه السلام) برداشت می شود. از این که فرمود: «فراغَ إلی أهله فَجاءَ…»، این چنین برداشت می شود که کار پختن آن گوساله بریان توسط همسرش انجام شده و بریان کردن آن گوساله در مدت زمانی اندک و بدون کمترین درنگ، نشانه سرعت عمل اوست. هم چنان که تعبیرات «سمین» و «حنیذ» نشان گر مهارت و حسن سلیقه او در آشپزی است؛ زیرا معلوم می شود نخست این که آن گوساله، فربه و بزرگ بوده و دوم این که روی سنگ سرخ شده با آتش، کباب شده که هم از نظر بهداشتی بهتر از گوشتی است که روی حرارت مستقیم آتش کباب شود و هم از نظر طعم لذیذتر از آن است.
انجام امور منزل حتی در سن کهولت
داستان مهمان گرامی حضرت ابراهیم(علیه السلام) بر این نکته دلالت دارد که همسر ایشان حتی در سنین کهن سالی نیز اداره مسؤولیت های منزل را عهده دار بوده است؛ زیرا پس از عرضه کردن آن غذا و امتناع آنان از خوردن، ابراهیم(علیه السلام) را به فرزندی دانا بشارت دادند. آن گاه زنش با آوایی بلند رو کرد و بر چهره اش سیلی زد و گفت: (چگونه فرزند بزایم من) پیر زنی عقیم هستم؟ از این جا می توان دریافت که همسر ابراهیم در آن زمانی پیر زنی بوده و در بعضی اخبار، او را نود و هشت یا نود و نه ساله معرفی نموده اند.

پذیرایی از میهمان
پس از آن که فرشتگان الهی، ابراهیم را از مأموریت خود در مورد قوم لوط آگاه ساختند، قرآن کریم فرمود: «وامرأته قائمة…» ؛ و همسر او ایستاده بود… .
بعضی از مفسران قیام ساره را ایستادن برای انجام امور پذیرایی از میهمانان دانسته اند. این مطلب از سرعت پختن غذا و فرستادن آن برای مهمانان ابراهیم(علیه السلام) نیز فهمیده می شود.
هم چنین داستان پذیرایی ابراهیم و همسرش از میهمانان، بیانگر این نکته نیز هست که یکی از آداب مهمان داری آن است که غذا را هر چه زودتر برای او آماده کند؛ زیرا وقتی مهمان از راه می رسد، به خصوص اگر مسافر باشد، غالباً خسته و گرسنه است؛ هم نیاز به غذا دارد و هم نیاز به استراحت. باید زودتر غذای او را آماده کنند تا بتواند استراحت کند. خدای متعال تعجیل ابراهیم و همسرش در پذیرایی از مهمانان را پسندید و با گفتن جمله «فما لبث أن جاء بعجل حنیذ» از آنان تجلیل نمود و پس از این واقعه، تسریع در پذیرایی از مهمان سنت گشت.
سخاوت در مهمان داری
در خبر است که این فرشتگان به صورتی بر ابراهیم(علیه السلام) وارد شدند که چشم ها مانند ایشان ندیده بود و با خوی خوش و بوی خوش و روی نیکو بر ابراهیم سلام کردند و گفتند: یا خلیل الله! مهمان می خواهی؟ گفت: چگونه نخواهم؟ ایشان را به خانه برد و بنشاند و به ساره گفت: برای من امروز مهمانانی آمده اند که در عمر خویش از ایشان نکو روی تر و نکو خوی تر و خوش سخن تر ندیده ام. برای ایشان طعامی بیار. ساره گفت: این وقت هیچ طعامی حاضر نیست، مگر آن که گفت: مرا گوساله ای فربه هست که مانند کسی که فرزند ندارد، آن را پرورده ام و دست آن را حنا بسته و بر گردنش زنگ و مهره افکنده ام. ابراهیم بفرمود تا آن را کشته، بریان نموده و به سرعت پیش ایشان بردند.
سخاوت این خانواده نیز مورد قبول حق قرار گرفت و با جمله «فراغ الی اهله فجاء بعجل سمین» آن را پاس داشت.
پرهیز از زن سالاری در خانواده
قرآن کریم با تأکید بر این که در رسیدن به حیات طیبه فقط دو چیز نقش دارد: یکی حسن فعلی به نام «عمل صالح» و دیگری حسن فاعلی به نام «مؤمن بودن روح»، مؤنث یا مذکر بودن را در آن مؤثر نمی داند:
«مَن عَمِلَ صالِحاً مِن ذَکَرٍ أَو أُنثی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً…»(نحل/ ۹۷)
هر کس از مرد یا زن که کار نیک کند و مؤمن باشد، به زندگانی پاک و پسندیده ای زنده اش می داریم…
بنابراین، تنها معیار و ملاک تقرب به خدا تقوای الهی است که «إنَّ أَکرَمَکُم عِنْدَ اللّه أَتقکُم» و در این مسأله نیز میان زن و مرد فرقی نیست. ولی خداوند حکیم برای آن که محیط خانواده به بهترین وجهی اداره گردد، از آن رو که مرد مخارج زن را تأمین می کند و نیز به آن دلیل که مسائل اجتماعی و اقتصادی و تلاش و کوشش برای به دست آوردن مال و تأمین نیازمندی های منزل و اداره زندگی را مرد بهتر به عهده می گیرد، سرپرستی امور منزل را نیز به عهده مرد گذاشته است. اما این چنین نیست که از این سرپرستی بخواهد مزیتی به دست آورد و بگوید من چون سرپرست هستم، افضل هستم؛ بلکه این کار، کار اجرایی بوده و وظیفه است نه فضیلت. هم چنان که در اداره ای ممکن است کارمند تحت امر مسؤول ما فوق، افضل از او و نزدیکتر از او به خدا باشد، ولی به خاطر مدیریت قوی تر، مسؤولیت به عهده دیگری گذاشته شود. این نیز روشن است که آن جا که سخن از تسلط مرد بر زن است، مراد سرپرستی شوهر بر زن است، نه سرپرستی جنس مرد بر جنس زن، زیرا استدلال آیه ۳۴ سوره نساء این است که «و بما أنفقوا من اموالهم» و این شوهر است که نفقه همسرش را تأمین می کند.
اکنون که مسؤولیت مرد در منزل و حکمت آن روشن شد، مشخص می شود که اگر زنی بخواهد بر شوهر خود سلطه یابد و او را به انجام خواسته های نادرست خود وادارد، از نظر قرآن مرتکب رفتاری نکوهیده شده است.
هنگامی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) غنایم جنگ خیبر را به دستور خدای تعالی بین مسلمانان تقسیم نمود، همسران آن جناب از او خشمگین شدند، اطراف ایشان تجمع نمودند و درخواست نفقه کردند. در این هنگام، ابوبکر به سوی دخترش عایشه و عمر به سوی دخترش حفصه رفتند تا آنان را تأدیب نمایند. ابوبکر و عمر به دخترانشان گفتند: از پیامبر(صلی الله علیه وآله) چیزی می خواهید که در نزدش نیست؟
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آنان را از زدن همسرانش بازداشت و آنان نیز سوگند یاد کردند که دیگر چیزی را که در اختیار رسول نیست، از او نخواهند. آنان با این سخن خود، به آزار و اذیت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) اعتراف کردند.
مورد دیگر نیز فشار بعضی از همسران آن حضرت برای تحریم چیز حلالی بر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بود که خداوند ضمن نکوهش زن سالاری آنان، پیامبر را به شکستن سوگند خود و عمل ننمودن به خواسته نادرست همسرانش فرا خواند.
از ذکر موارد بالا که زنان خواستار تسلط بر همسر خود در امور خانواده بودند و در پی آن بودند که همسرشان بر طبق میل آنان رفتار کند و مردود دانستن آن از سوی قرآن کریم، حکم دخالت زن در مسؤولیت های اجتماعی شوهر به خوبی روشن خواهد شد؛ زیرا مسؤولیت های اجتماعی همسر ارتباطی به او ندارد و او دارای صلاحیت امر و نهی کردن به شوهر در این موارد نیست. نهایت این نحوه از زن سالاری نکوهیده، در داستان همسر عزیز مصر متجلی شده است. هنگامی که یوسف برای فرار از نافرمانی الهی، از دست آن زن گریخت و او نیز برای گرفتن یوسف به دنبالش روانه شد، و در مقابل در، با حاکم مصر مواجه شدند و آن زن به همسرش گفت:
«ما جَزاءُ مَن أَرادَ بأَهلِکَ سُوءً إلاّ أن یُسجَنَ أو عَذابٌ أَلیمٌ» (یوسف/ ۲۵)
جزای آن که قصد بدی به اهل تو کند، مگر آن که او را به زندان برده یا به عذابی سخت کیفر کنند، چه خواهد بود؟
وی در این جا ضمن متهم ساختن یوسف (علیه السلام) خواستار آن شد که همسرش از موقعیت اجتماعی خود استفاده کرده و یوسف را سخت کیفر کند. همین تهدید را بار دیگر هنگامی مطرح ساخت که زنان مصر را به دربار فرا خوانده بود تا با نشان دادن یوسف به آنان، عشق سرکش خود به او توجیه نماید:
«قالَتْ فَذلِکُنَّ الّذی لُمتُنَّنِی فِیهِ وَ لَقَد راوَدتُهُ عَن نَفسِه فَاستَعصَمَ وَ لَئِن لَم یَفعَل ما أَمُرُه لَیُسجَنَنَّ وَ لَیَکُوناً مِنَ الصّاغِرِینَ» (یوسف/ ۳۲)
این است غلامی که مرا در محبتش ملامت می کردید. آری! من، خود از وی تقاضای مراوده کردم و او عفت ورزید و اگر از این پس خواهش مرا رد کند، البته زندانی و خوار و ذلیل گردد.
این تهدید بیانگر آن است که این زن کاملاً بر همسر خویش تسلط داشته و مطمئن بوده که اگر حتی از او زندانی کردن بی گناهی چون یوسف را هم بخواهد، به خواسته او عمل خواهد کرد. هم چنان که این اتفاق افتاد و حاکم مصر سرانجام بنا به تقاضای همسرش، یوسف (علیه السلام) را سال ها زندانی کرد.
زنان و بانوان از ارکان اساسی جوامع بشری اند و عالی ترین نقش سازنده را با عناوین همسر و مادر در دوایر زیستی انسانی دارا می باشند و بدین خاطر است که اگر بانوان در جامعه ای سالم و با کمال و عفت پیشه باشند و از انحرافات بنیان برانداز بدور باشند ،‌آن جامعه در کمال سلامت اخلاقی و سعادت انسانی خواهد بود . بنابراین بی جهت نیست که دین جاودانی اسلام که دربردارنده تمامی نیازهای بشر مترقی تا پایان قرون تکاملی انسان است اهمیت زیادی به این قشر بزرگ و مهم جامعه داده است.در این نوشتار سعی بر این است تا با بیان مقدماتی از دیدگاه نسبت به زن و جایگاه مادی و معنوی او در جوامع بشری از دیروز تا امروز به نقش و جایگاه زن در عرصه فعالیتهای معنوی و تأثیر آن بر نسل آینده بپردازیم .امروزه تبلیغات وسیع فرهنگی فاسد غرب علیه اسلام ناب محمدی(ص) و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران سبب گردیده تا جوانان با اشکال مختلف تهاجم فرهنگی بیگانگان مواجه شوند که از جمله آنها می توان به مواد مخدر، قرصهای روان گردان ، فیلم ها و cd های مبتذل و پخش برنامه های متعدد تلویزیونی از طریق ماهواره ، سایتهای اینترنتی با مضامین خلاف عفت عمومی و استفاده جوانان از لباسهای محرک و بدن نما و نا متعارف در جامعه ایران اشاره کرد که برخی در اثر جهل و نادانی و آشنا نبودن با فرهنگ غنی اسلامی ایرانی و تعداد نادری در اثر عناد با اسلام و به جهت به فساد کشاندن جوانان ایران زمین و جلوگیری از پیشرفت و تعالی آنان دست به استفاده و ترویج و گسترش اینگونه حربه های فرهنگی در جامعه می زنند.در میان این هجمه های فرهنگی از زنان به عنوان ملعبه ای برای دستیابی به مقاصد شوم خود بهره های فراوانی برده اند و آنان را در جهت رسیدن به خواسته های خود استثمار قرارداده و به نوعی از آنان استفاده ابزاری نموده اند . بانوان باید با آگاهی بیشتر با این گونه بهره کشی های فرهنگی مبارزه نمایند.حال با توجه به آنچه راجع به موقعیت زن امروز گفته شد بهتر است برای روشن تر شدن مطلب نگاهی به زندگی زنان قبل از اسلام و در سایر جوامع و ادیان که برخی از این جوامع امروز خود را مظهر تمدن و حقوق بشر می دانند بیندازیم و ببینیم که آیا واقعاً به زعم آنان اسلام زن را محصور و محدود کرده است ؟ یا اینکه شخصیت انسانی و اجتماعی زن را در جایگاه واقعی خود قرارداده است ؟
مظلومیت زنان در جهان قبل از اسلام به دو دوره می توان تقسیم کرد :
۱٫ دوره وحشیگری : که در این دوران با زن در منتهای خشونت رفتار می شد و شأن انسانی وی را زیر پا می گذاشتند .
۲٫ دروه تمدنهای یونان، مصر، روم و ایران : که در این دوران در اثر ادیان توحیدی برای زن جایگاه انسانی قائل بودند اما حقوق اجتماعی برای وی قائل نبودند و او را از هر حیث تابع مرد می دانستند .
جایگاه اجتماعی زن در اروپا
زن در یونان جز کالاهای تجارتی در بازارها خرید و فروش می شد و بعد از وفات شوه حق زندگی نداشت . در خانواده های رم قبل از میلاد ، دختران و زنان برای همیشه در آن وقت کنیز و بدبخت بودند و مانند اشیا و حیوانات مورد خرید و فروش واقع می گشتند و نه ارث می بردند و نه می توانستند مالک چیزی بشوند.
زن در استرالیا و اقیانوسیه
در جزیره تاسمانی مادرانی که باید از نکته نظر احساسات مادری و غرایز فطری برای بچه های خود پناهگاه باشند ، به خاطر فقر و تنگدستی و از ترس گرسنگی به دستور پدر سنگدل ، دختران خود را اعدام می کردند و برای ارضای غریزه مادری به تربیت بچه سگ و گربه می پرداختند .در استرالیا نیز به خرید و فروش گله و گوسفندان بیشتر اهمیت داده می شد تا به خرید و فروش بردگان زن و دختر ؛ زیرا می‌گفتند گوسفندان داری پشم و شیر هستند که از آن می توان پوشاک و خوراک تهیه نمود ولی از دختر کاری ساخته نیست. همچنین در این کشور زنان به مثابه حیوانات اهلی بودند و در مسافرتها باید حمل تمام اثاثیه خانه و بچه توسط زنان و روی کول آنان انجام می گرفت و در مواقع قحطی و گرسنگی زنان را می کشتند و گوشت آنها را می خوردند و چه بسا از اوقات که زنان مریض می شدند و شوهران آنها را خفه می کردند تا این که در مرگ آنها تسریع شود.
زن در آفریقا و آسیا
در آفریقا ، اهمیت زن و دختر از یک تخم مرغ هم کمتر بود؛ چرا که اگر سبد تخم مرغ از دست دختر یا زن آفریقایی می افتاد و تخم مرغهای آن می شکست ،‌ او را به اعدام محکوم و می کشتند .گاهی در مجالس میهمانی از گوشت دختران استفاده می کردند و گوشت آنها را کباب نموده و نزد میهمان به عنوان تعارف می‌آوردند.قبایل وحشی هندوستان دختران خود را می کشتند و مهارجه های آنها چنین معتقد بودند که داشتن دختر آنهم بدون شوهر مایه ننگ است و شوهر دادن آنها نیز عار و ننگ دیگر ؛ پس چه بهتر که این ننگ از میان برداشته شود .در عربستان نیز همانطور که می دانید دختران را زنده به گور می کردند و اعراب گاهی زن میت را جزو اموال و دارایی او به حساب می آوردند، و به صورت سهم الارث او را تصاحب می کردند .
زن در ایران
دختری را که به سن ۱۵ سالگی می رسید باید شوهر می دانند و این کار باید حتماً با رضایت پدر و یا سرپرست خانواده انجام می شد و این درحالی بود که سن ازدواج پسران ۲۰ سالگی بود.و دختری که ازدواج می کرد از پدر خود ارث نمی‌برد.در ژاپن نیز مرد در داخل خانواده قدرت وسیعی داشت و می توانست فرزندان خود را بر اثر برخی جرائم منجمله بی عفتی به قتل برساند و یا آنها را به بردگی و روسپی گری بفروشد .در چین نیز مشابه چنین شرایطی بر خانواده ها حاکم بود با این تفاوت که در آنجا اگر در مواقع سختی زندگی دختری به خانواده اضافه می شد نوزاد بی گناه را به دور می انداختند تا در سرمای شب بمیرد و یا خوراک گرازها شود.درتمدن بین النهرین و بابل نیز بنا به نوشته هردوت ، هر سال دوشیزگانی را که به سن زناشویی رسیده بودند به عنوان کالا با بهای متفاوت در معرض فروش می گذاشتند.
زن در ادیان مختلف
در دین تحریف شده یهود تولد دختر ننگ آور بود و هر زنی که دختر می آورد از۱۵ تا ۷۰ روز نجس محسوب می شد. همچنین در مجامع عیسوی ایتالیا و اسپانیا پس از بحث زیاد معتقد شدند که در میان زنان دنیا فقط حضرت مریم (س) انسان بوده و دارای روح جاوید ؛ ولی بقیه زنان دارای صفت انسانی نبوده و برزخ مابین انسان و حیوان محسوب می گردند.در برابر تمام این بی عدالتی ها و تبعیض ها و ظلم ها ، این اسلام بود که به زن شخصیت و مقام داد . در قرآن مجید خلقت زن و مرد در یک ردیف قرار داده شده و زن را یکی از ارکان مهم جوامع انسانی به حساب آورده است و برای نحوه سلوک و رفتار وی در جامعه آثار سرنوشت سازی برشمرده است .خلاصه مطلب اینکه زن در نزد اقوام و ادیان و ملل سابق هیچ ارزش و اعتباری نداشته و بدترین ظلم ها و جنایات را نسبت به وی روا می داشته اند . اما ببینیم در جامعه امروز آیا این مسئله حل شده و یا شکل آن تغییر یافته است ؟در جهان امروز و در غرب که خود را پایه گذار حقوق بشر و تساوی حقوق زن و مرد در جامعه می داند نیز ظلم به زنان کمتر از گذشته نیست و تنها تفاوت در این است که با نام تساوی حقوق زنان تحت تسلط خود درآورده اند و با عنوان تساوی حقوق به مقاصد خود می رسند که نمونه آن را در استفاده از زنان در مشاغل سخت و با حداقل دستمزد، استفاده از آنها در کاباره ها ، دانسینگ ها ، فیلم های مستهجن ، تبلیغات محصولات و بر روی جلد مجلات و … برای دستیابی ارباب زر و زور به سود های کلان و هنگفت می توانیم مشاهده نمائیم.
قوانین اسلامی و تعالی جایگاه زن
اسلام وظیفه مهمی را بردوش زنان نهاده که با پوشش و عفت کامل خود، از راههای انحراف و فساد جلوگیری کنند و برای ترقی و کمال خود و جامعه سعی و تلاش نمایند اسلام آموختن علم و دانش و نیل به مدارج عالیه اجتماعی و علمی و فرهنگی و سیاسی را بر زنان مجاز دانسته است و پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) با یک جمله زیبا و رسا ، خط بطلانی بر تمامی طرز تفکرهای جاهلی کشیده و فرموده است :
«طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه» یعنی کسب علم و دانش بر همه مسلمانان (چه مرد و چه زن) واجب است.
و نیز همان حضرت دست دختر خود را نه فقط به جهت عواطف پدری بلکه به عنوان ارج نهادن به مقام ارزشمند زن می‌بوسیدو راه و رسم برخورد با زنان را به همگان می آموخت .احترام و ارزش زن در جامعه تا حدی است که به فرموده رهبر فقید انقلاب «از دامان زن، مرد به معراج می رود.»یعنی زنانی با عنوان مادر هستند که می توانند افرادی چون خمینی ، مطهری ، رجائی ، بهشتی، صیاد شیرازی،کشوری ، شیرودی و امثالهم را پرورش دهند که سرنوشت تاریخ به دست آنها تغییر کند . و اینگونه مادران به واقع مصداق حدیث شریف منقول از حضرت رسول اکرم (ص) است که : «بهشت زیر پای مادران است .»؛ در مقابل مادرانی هم بوده اند که انسانهای فاسد و خونریز و سفاکی به جامعه تحویل داده اند .همانطور که مطلع هستید خانواده کوچکترین رکن سازنده اجتماع است و اگر خانواده سالم باشد مسلماً جامعه نیز رو به صلاح و ترقی می رود . از این رو است که اسلام برای کار زن در منزل ارج و منزلت فراوان قائل شده است و این بدین خاطر است که اگر کانون گرم خانواده توسط مادر و زن به محیطی آرام و با محبت و دور از اضطراب و دلهره تبدیل شود زمینه را برای رشد و تربیت جسمی ، تربیتی ، فکری و معنوی کودکان که آینده سازان مملکت هستند فراهم می سازد و همانا کودکانی که در چنین خانواده هایی پرورش یافته اند از آرامش روحی برخوردار بوده و در تعامل با سایرین دچار برخورد های زننده و زشت و به دور از اخلاق و تربیت اسلامی نمی‌شوند و انسانهایی که آینده را خواهند ساخت افرادی با تعادل روانی در برخورد های اجتماعی می‌باشند.
یکی از صفات زنان شایسته مسلمان عفت و پاکدامنی است که این خود عامل مهمی در عدم ایجاد برخی اختلافات زناشویی در زندگی مشترک می باشد .در حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده است :
«زن صالح از طلا و نقره باارزش تر است.»
این حدیث شریف ارزش زن در امور معنوی را به طور اجمال بیان می دارد . زیرا اگر در راه تربیت فرزند و امور دیگری که برعهده اوست قدمهای مثبتی بردارد می تواند انسانهای بزرگی را پرورش دهد که سبب دگرگونی عالم را فراهم آورند .
نقش محوری زنان در جامعه اسلامی
هفته نامه «اورین» خوی، زیر نظر حوزه علمیه خواهران‌ـ الزهرا(س)، با انتشار مقاله‌ای در آخرین شماره خود نقش محوری زنان در جامعه اسلامی را مورد بررسی قرار داده است.
در این مقاله آمده است، جامعیت و گستردگی افق اندیشه و دیدگاه‌های تحلیلی درباره کارکردهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی زنان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
نقش کلیدی و محوری زنان در فراز و فرود جامعه انسانی در این کلام امام خمینی(ره) خلاصه می‌شود که فرمودند: «صلاح و فساد جامعه در گرو صلاح و فساد زن‌هاست» این مقاله در صدد است که جایگاه و نقش زنان مسلمان را به طور اجمالی در نظام اسلام مورد بررسی قرار دهد.
۱ـ تساوی حقوق با مردان: در نظام اسلامی برخلاف نظرات افراط گرایانه فیمینیستی، زنان همسان مردان از تمام حقوق اجتماعی برخوردارند و فلسفه تفاوت‌های موجود حفظ ارزش و کرامت زنان است. اما تفاوت به معنی تبعیض نیست.
۲ـ مسؤولیت پذیری: مسؤولیت پذیری بانوان در نظام آفرینش دارای ابعاد گسترده ای است که به اختصار به بخشی از آن اشاره می شود. الف ـ مسؤولیت‌پذیری در تربیت فرزندان صالح و شایسته ب ـ حسن معاشرت با همسر و خوب همسرداری کردن ج ـ تعیین سرنوشت سیاسی ـ اجتماعی و مشارکت عمومی دـ دفاع از مملکت و ارزش های اسلامی و حفظ نظام و ..
۳ـ الگوپذیری: اسوه‌گیری و الگوپذیری از سیره عملی نخبگان و انسان‌های کامل و هم‌گونی به ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری آنان یکی از راه‌های رسیدن به کمال انسانی است و سیره عملی حضرت زهرا و زینب کبری(س) برترین الگو در تمامی ابعاد زندگی فردی، سیاسی و اجتماعی به شمار می رود.
۴ـ گسترش ارزشهای دینی: عشرت طلبی، مدگرایی و تقلید از فرهنگ منحط غرب از مشکلات زنان در اعصار گذشته بوده است؛ اما پس از پیروزی انقلاب ارزش های دینی، حجاب، حیا، عفت و حجب گسترش یافت و زنان برای حضور در اجتماع از انواع فشارهای روانی و امنیتی در امان ماندند.
۵ـ نقش تربیتی: اگر زن مسلمان نقش مادری و تربیتی خود را به خوبی انجام دهد نسل آینده نظام، یک نسل سالم، مؤمن و معتقد خواهد بود که می‌تواند جامعه دینی را از گزند آفت‌ها و تهاجمات فرهنگی بیگانگان پاس دارد و همانطور که امام (ره) فرمودند: «قرآن کریم انسان‌ساز است و زن‌ها نیز انسان‌ساز هستند.»
۶ـ آموزش و پرورش: افزایش بار علمی ـ فرهنگی و تبلیغی بانوان و نوآوری‌های علمی و پژوهشی به عنوان نیمی از افراد جامعه بسیار حائز اهمیت است چرا که موجبات گسترش و توسعه جامعه اسلامی را فراهم می‌آورد.
۷ـ فعالیت‌های تبلیغی: نقش زنان در فعالیت‌های تبلیغی و جلوگیری از تحمیل بحران‌های فرهنگی از سوی دشمنان بسیار مهم نمود پیدا می‌کند که می‌بایست با مخاطب‌شناسی، پیام رسانی و نیازسنجی، زنان تحصیل کرده و آموزش دیده، پیام دین را تبلیغ کنند.
۸ـ فعالیت‌های هنری: از آنجا که زن مظهر جمال خداوندی است و ظرافت‌های خاص هنری در نهاد آفرینش زنان نهفته شده است؛ لذا فعالیت‌های هنری زنان می‌تواند خانواده و اجتماع را در جهت زیبائی بیشتر یاری کند.
۹ـ جلوه های ایثار و فداکاری: زنان در طول تاریخ نشان داده‌اند که برای دست‌یابی به اهداف والای انسانی و کمال مطلق و برای قرب الهی از هیچ عملی فروگذار نگشته‌اند و در حد توان در خدمت خانواده، همسر و اجتماع بوده‌اند.
۱۱ـ بینش سیاسی و دینی: بررسی دقیق و هوش‌مندانه مسائل روز، دشمن شناسی، تحلیل حوادث و آشنایی با تکالیف دینی و سیاسی، رهائی از شبهه زدگی را در پی دارد. کسانی که به حوادث با دقت و از روی آگاهی و بصیرت بنگرند هیچ گاه به دام شبهات نمی‌افتند، امام صادق(ع) می فرمایند: (العالم بزمانه لاتهجم علیه الّوابس) بر آگاه به زمان خود افکار آلوده و شبهات هجوم نخواهد آورد. (اصول کافی، جلد۱ ص۲۷)
۱۲ـ خنثی‌سازی توطئه‌های فرهنگی دشمن: تلاش دشمنان اسلام برای رویاروئی با جوامع اسلامی به صورت‌های مختلف انجام می‌شود؛ اما تمرکز تلاش‌ها و شدیدترین حملات به اسلام به صورت تهاجم فرهنگی صورت می‌گیرد، تا هویت انسانی و اسلامی نیروهای متعهد جامعه را تغییر دهد و آنان را استحاله معنوی و فرهنگی کند.
یکی از ابزارهایی که به عنوان سلاح کارآمد درتهاجم فرهنگی به شمار می آید، استفاده ابزاری از زنان و ترویج فساد، فحشا، لاابالی‌گری و بی‌حجابی است. در نظام اسلامی ایران زنان به عنوان مقاوم‌ترین پایگاه در برابر تهاجمات فرهنگی بیگانگان به شمارمی آیند و با تأثیر عمیق تربیتی که در خانه دارند توانسته‌اند بسیاری از خانواده‌ها را از گزند تهاجم فرهنگ بیگانه مصون نگه دارند و نیز با پرورش فرزندان پاکدامن، توطئه‌های دشمنان را خنثی کرده و نسل انقلاب را به سلامت حفظ کنند؛ چرا که آنان دژ محکم عفت و عصمت‌اند.
۱۳ـ رعایت حجاب و عفت اسلامی: از اصلی‌ترین و محوری‌ترین ویژگی‌های روحی و اخلاقی زنان رعایت عفت و حجاب اسلامی است که سایر فعالیت‌ها بدان ارزش پیدا می‌کند. بارزترین مشخصه زن مسلمان ایرانی در نظام اسلام، پاکدامنی، عفت، حجاب و رعایت شئونات اسلامی است که کامل کننده و متمم نقش‌آفرینی در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی آنان است.
۱۴ـ الگودهی به زنان کشورهای اسلامی: نظام اسلامی که با دگرگونی معجزه آسا در اندیشه عملکرد زنان، جوشش، جنبش، حماسه و ایثار، فداکاری و اخلاص را در کالبد فسرده زن احیاء کرد. این قشر بزرگ اجتماع در پرتو عنایات الهی به عنصر فعال، شجاع، آگاه و کارآمد تبدیل گشت و این تحول شگرف انسانی و ایمان بانوان باید مایه عبرت سایر کشورهای اسلامی قرار گیرد تا با الگوپذیری از زن مسلمان ایرانی به آزادی، استقلال و شکوفایی در تمام زمینه‌های علمی، فنی، آموزشی، هنری و تبلیغی و غیره دست یابند.
به طور کلی یکی از ویژگی های زن ظرافت روحی و قدرت عاطفه اوست و این حالت نقش مهمی در سعادت انسان ها دارد. ولی از آنجا که عالم طبیعت همراه محدودیت است و باید در عین محدودیت بهترین بهره ها را برد و حتی المقدور از ضررها کاست، نظارت و محکم کاری اصل مهمی است جلوی سوء استفاده فرصت طلبان و سودجویان عصر و زمان حال را که از هر وسیله ای برای خورد کردن هر شخصیتی و پایمال کردن هیچ حقوقی برای رسیدن به مقاصد شومشان دریغ نمی ورزند و درصد بالایی از عوارض و خطرات را از بین خواهد برد.
به طور کلی یکی از ویژگی های زن ظرافت روحی و قدرت عاطفه اوست
محقق منیره توکل زاده
چکیده :
آسیب پذیری زن در مسائل سیاسی :«نکته مهم»
به طور کلی یکی از ویژگی های زن ظرافت روحی و قدرت عاطفه اوست و این حالت نقش مهمی در سعادت انسان ها دارد. ولی از آنجا که عالم طبیعت همراه محدودیت است و باید در عین محدودیت بهترین بهره ها را برد و حتی المقدور از ضررها کاست، نظارت و محکم کاری اصل مهمی است جلوی سوء استفاده فرصت طلبان و سودجویان عصر و زمان حال را که از هر وسیله ای برای خورد کردن هر شخصیتی و پایمال کردن هیچ حقوقی برای رسیدن به مقاصد شومشان دریغ نمی ورزند و درصد بالایی از عوارض و خطرات را از بین خواهد برد.
نشانه بارز این حقیقت تلخ، عایشه همسر پیامبر است، چه کسی معتبربر و معروف تر از همسر پیامبر می تواند باشد و چه برگزیده ای، برگزیده تر از او؟ اما بعد از درگذشتن پیامبر شما بهتر می دانید در تاریخ چه اتفاقاتی افتاده است، عایشه با همکاری طلحه و زیبر مردم را از بیعت با علی (ع) بازداشت و به خونخواهی عثمان جنگی را به راه انداخت. و در عین حال در یک جریان سخت سیاسی مورد سوء استفاده جاه طلبانی واقع شد که مسیر تاریخ را دگرگون ساختند.
حضرت علی (ع) با بیان این موضوع در خطبه ای، زمینه های انصراف و سوء استفاده را نشان می دهد که هشداری است برای آنها که در بحرانها و در درگیری های سیاسی و اجتماعی قرار می گیرند، خدای ناکرده آب به آسیاب دشمن بریزند و دانسته یا ندانسته کمک به ظلم و فساد کرده باشند پس باید به دنبال معیارها و علائمی بود که پیش از افتادن در فتنه و آلت دست دشمن قرار گرفتن، سببی ساخت که حق را از باطل باز شناسد و قبل از آن که مرگ سهراب فرا رسد، نوشدارو در اختیارشان قرار گیرد.۱
و خود زنان آنقدر آگاه و محتاط باشند که خودشان راه را از چاه باز شناسند و کسی نتواند با فریفتن آنان با شعارهای به ظاهر قشنگ آنان را از شخصیت والای زن بودن به ورطه تزلزل بکشاند و به این مهم دست نخواهیم یافت مگر این که، زنان و دختران ما ارزش خود را بدانند و بشناسند و بدانند که در طول تاریخ به برکت انقلاب اسلامی و رهبر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران از چه ورطه های نابودی و لجنزارهای ابتذال نجات پیدا کرده اند و چطور هویت زن بودن خویش را باز یافته اند.
کلید واژه
زن کیست؟ موجودی است مختار، دارای هوش و آگاهی، موجودی که خداوند متعال او را آفرید تا نیمی از رسالت انسانیت را به دوش گیرد و سیر الی الله را بپیماید، زنان در جهان هستی، افرادی هستند که همه جان و حیات خود را در طبق اخلاص برای اجرای فرمان خلقت و شرکت در آهنگ کل هستی تقدیم می کنند و مردان جز به انگیزه مکانیسم لذت و سفارش محصولی به نام نسل از آن کارگاه محیرالعقول، رابطه خود را با زن توجیه نمی کنند. و به راستی این گفته ها نگرشی دقیق است به چهره جهان بینی بعضی از افراد که خود را متمدن می شمرند.
مقدمه
کس نداند حال ایـن پـروانه دلسوخته در بر شمع وجود دوست آخر چون شود
رهروان بستند بار و بر شدند از این دیار بازمانده در خم این کوچه دل پر خون شود
راز بگشا، پرده بردار از رخ زیبای خویش کز غم دیدار رویت دیده چون جیحون شود۲
زن از دیرباز داستان های غم انگیز داشته و جریان های پر نشیب و فراز و اکثراً رنج آوری را پشت سر گذاشته است. امروزه نیز به رغم پژواک وسیعی که در جهان به مدد همیاری و تبلیغات استکبار جهانی در خصوص توجه به حقوق بشر طنین انداخته، لکن هیچ گاه آزادی واقعی انسان ها همانند این عصر در زیر پای سلطه جویان و مستکبران دیو صفت عالم لگد کوب نگشته است و از جمله این انسان ها زنان و دخترانی هستند که به بهانه مدرنیزه شدن و همگام با علم و پیشرفت روز دنیا پیشرفتن، اندک اندک هویت انسانی و مقام روحانی خود را از دست می دهند و روز به روز بیشتر از مقام افلاکی خویش، تنزل می کنند.
در این مقاله سعی بر این است تا با نگاهی گذرا بر دیدگاه های قرآنی، نهج البلاغه و اندیشه های بنیانگذار جمهوری ایران و … هم چنین استناد بر وقایع راستین تاریخ که همچون شاهد عینی همواره بر سر ثانیه ها و ناظر آنها بوده است، اهمیت و نقش زنان در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی و … بررسی اجمالی و کوتاهی می شود.
زن در جامعه پیش از اسلام از وضعیت اسفباری برخوردار بود چنانچه در ملت های باستانی، که روش زندگی اجتماعی مردمان **** نبوده است و تنها با آداب و رسوم قومی زندگی می کرده اند، زن انسان محسوب نمی شد، بلکه با وی همچون یک حیوان اهلی رفتار می کردند و علاوه بر این که به عنوان عضوی از جامعه پذیرفته شده نبود بلکه صرفاً برای شهوترانی مردان بود.
حتی در مواقع لزوم و به ویژه در قحطی از گوشت وی تغذیه می کردند. زن در خانه پدر نیز همین حال را داشت تا زمانی که شوهر می کرد ولی نه به اختیار و انتخاب خود، بلکه مطابق میل و دستور پدر و آن نیز در حقیقت نوعی برده داری بودن نه پیمان مقدسی به نام ازدواج.
صاحب خانه می توانست او را بفروشد یا ببخشد یا برای اهدافی همچون خوشگذرانی، زادن و یا خدمت کسی دیگر عاریه، قرض یا اجاره بدهد و اگر از وی نافرمانی صورت می گرفت، حق داشت هر گونه مجازاتی حتی کشتن، را درباره او اجرا کند بدون این که کوچک ترین مسئولیتی به خاطر قتل متوجه او باشد.۳
زن در جوامع مترقی سلطنتی نیز وضع مشابهی داشت و گرچه وضعیت زنان بهتر از جوامع دیگر بود اما در این گونه جوامع نیز آزادی کامل وجود نداشت و سرپرست خانه مانند پدر یا برادر بزرگتر یا شوهر بر وی حکومت مطلق داشت، یعنی حق داشت وی را به هر که می خواهد تزویج کند یا ببخشد یا عاریه و کرایه دهد حتی می توانست به هنگام سر زدن خطا از وی، او را کشته یا از خانه بیرون کند.
در بعضی کشورها زن، خویش رسمی و قانونی شمرده نمی شد ارث نمی برد. برخی زن را شوم می دانستند و برخی دیگر او را در اوایل کودکی زنده به گور می کردند و یا اگر مورد ظلم و جنایت قرار می گرفت حق مراجعه به محاکم و دفاع از خود را نداشت.
وضعیت زن در جوامع دینی پیش از اسلام نیز تعریفی نداشت چنانچه می بینید تورات فعلی یهود، زن را تلخ تر از مرگ معرفی کرده و از کمال و رسیدن به سعادت، ناامید می شمارد. و او را آفریده شده از دنده چپ آدم می داند.۴
هم چنین زن را مایه ضلالت و گمراهی آدم و رانده شدن آن ها از بهشت می داند.۵
و نظریات دیگر در انجیل فعلی مانند اینکه : زن از مرد برای او آفریده شده است، یا اینکه خدا اول آدم را آفرید بعد حوا را، آدم فریب نخورد بلکه زن فریب شیطان را خورد و در تقصیر گرفتار شد. اما به زاییدن رستگار خواهد شد.
در مجمع روحانیون فرانسه که چند سال قبل از بعثت رسول مکرم اسلام (ص) برگزار شد، روحانیون مسیحی بعد از بررسی کامل حال زنان، حکم صادر کردند که زن انسان است اما برای خدمت مرد آفریده شده است!
می بینید که در طول تاریخ به محض اینکه عده ای متوجه پایمال شدن حقوق زنان می شده اند یا با دریافت درونی و قلبی خویش به واسطه مهر مادری می فهمیدند و درک می کردند که انسان است و زین حیوان بودن یا انسان نبودن را از روی زن بر می داشتند بلافاصله یوغی بر وی می نهادند که بله اگر چه انسان است اما برای خدمت مرد آفریده شده است و نه برای رسیدن به کمال حقیقی انسانی!!
و خورشیدن اسلام هنگامی سر زد که سیاهی جهالت در همه آن اعصار سایه افکنده بود، اسلام با تمام قوا با این افکار نادرست مخالفت کرد. و برای زن حقوقی مقرر فرمود : که حتی قابل مقایسه با اعصار و ادیان قبل نگرش اسلام به زن و هم چنین حیثیت و هویت وی جنبه «حق الله» دارد نه «حق الناس» و هتک حرمت او بر احدی روا دانسته نشده است و همگان موظف به پاسداری از مقام زن هستند.
برای مثال در اسلما اگر کسی به حیثیت زنی تجاوز کند و ناموس او را هتک کند، باید بر او حد جاری شود و هیچ چیز مانع از اجرای حد شخص متجاوز نخواهد شد، نه رضایت همسر و نه رضایت خود زن، زیرا او جنبه «حق الله» و مثل مال نیست که اگر به سرقت رود و مال باخته رضایت بدهد حد ساقط شود.
در این قسمت نگاه اجمالی به پاره ای از حقوق زنان در اسلام می کنیم که عبارت است از :
زن یک انسان واقعی است و از یک جفت انسان نر و ماده آفریده شده است و خصایص ذاتی انسان را دارد و در مفهوم انسانیت، مرد را بر زن امتیازی نیست.۶
مرد نسبت به زن حق هیچ گونه تحکم و تعهدی ندارد و هر تعهدی که در مورد مردان قابل تعقیب است درباره زنان نیز قابل مجازات و تعقیب است.
زن می تواند در اسلام بی آن که تحت ولایت و سرپرستی شوهر باشد زندگی نماید و هر شغل مشروعی را بخواهد انتخاب نماید.
زن در اسلام خویشاوندی طبیعی و رسمی دارد و دختر فرزند است چنان که پسر فرزند است .
زن در اسلام شخصیت معنوی دینی دارد و از سعادت اخروی محروم نیست آن چنانکه غالب ادیان و مذاهب زن را مانند یک شیطان نومید از رحمت خداوندی می پندارد.۷
در ادامه بحث شخصیت زنان در اسلام به منظور تصدیق کلام اشاره ای کوتاه بر صدها روایات و آیاتی در این زمینه می کنیم. مانند: المرأه ریحانه : زن چون گلی خوشبو است.۸
جه بسیار زنانی که فقیه تر از مردان هستند.۹
چنان چه در مکارم الاخلاق آمده و پیامبر می فرمایند : جبرئیل آنقدر در خصوص زنان سفارش کرد تا بدانجا که فکر کردم طلاق زن بدون ارتکاب عمل زشت او، روا نیست.۱۰
یا «الجنه تحت الاقدام الامهات» بهشت زیر پای مادران است.۱۱
«لا تکرهو البنات فانهن المؤنسات» از دختر داشتن ناراحت نشوید، براستی آنها مایه انس هستند.۱۲
خدا به دختران مهربان تر است تا پسران، هر کس زنی از خویشان خود را خوشنود کند، خدا در قیامت خشنودش سازد.۱۳
دختر حسنه است و پسر نعمت، حسنه ثواب دارد و اما از نعمت حساب می کشند.۱۴
کسی که دختری دارد نصرت و مدد و برکت و آمرزش خدا شامل حال او خواهد بود.۱۵
همچنین در آیه ۳۵ سوره احزاب در قرآن کریم می خوانیم:
ان المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدقین و المتصدقات و الصائفین و الصامئات و الحافظین فروجهم و الحافظات. و الذاکرین الله کثیراً و الذاکرات اعدَّ الله لهم مغفره و اجراً عظیماً.
که ترجمه این آیه بدین شرح است:
مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق گر و زنان انفاق گر، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردانی که دامان خود را از آلودگی به بی عفتی حفظ می کنند و زنانی که پاکند، مردانی که بسیار به یاد خدا هستند و زنانی که بسیار یاد خدا می کنند، خداوند برای همه آنها مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است.
پس ملاحظه فرمودید که این آیه قرآن در دین مبین اسلام زنان را همراه و دوشادوش مردان شامل این ده مقام عالی گردانید و دیدید که زنان در مقامات روحانی و در رسیدن به سیر و سلوک الی الله چیزی از مردان کم ندارند. حال اگر اهل برهان هستیم و به دیده انصاف می نگریم خواهیم دید، آیا تساوی حقیقی که از هم گوهری زنان و مردان سرچشمه می گیرد، غیر از این مقام های ده گانه، چیز دیگری می تواند باشد؟!
حال که تا حدودی به مقام و شخصیت زن پی بردید، به بحث اصلی مقاله می پردازیم و با بیان نمودن برگ سبز تاریخ از حضور زنان و دخالت در مسایل سیاسی عصر خود به اهمیت حضور و نقش زنان و هم چنین نقش تربیتی آنان خواهیم رسید.
در سال ۱۲۸۶ ایران تقریباً تحت حمایت روس و انگلیس بود حکومت از آقای مورگان شوستر آمریکایی می خواهد تا به وزارت مالیه و گمرکات ایران سر و سامانی بدهد.
روس ها، مخالف این کار بودند، لشکری به شمال ایران فرستادند تا حکومت ایران را تهدید کند. تظاهراتی در ایران به راه افتاد که تظاهرات زنان چشم گیرتر بود. مورگان شوستر در این زمینه می نویسد:« درود و افتخار بر زنان با حجاب ایرانی، این زنان با وجود سنگینی سنت ها و کمی تعلیمات برای استقلال وطن خود مبارزه می کنند.»۱۶
و دیگر اینکه وقتی وکلای مجلس تصمیم گرفتند تسلیم اولتیماتوم روس شوند. ۳۰۰ زن خشمگین با اسلحه های رولور زیر چادرها وارد پارلمان گردیدند و در حالی که روبندهای خود را بالا زده بودند، اعلام نمودند اگر شما تسلیم خواسته قدرت خارجی شوید و کشور را بی آبرو کنید، ما شما و فرزندان خود را خواهیم کشت.
و هم چنین است در مسأله تحریم تنباکو که استقامت زنان فوق العاده زیاد بوده است و وقتی شاه در داخل حرم خود دستور قلیان می دهد، زنان می گویند: ما نه خود می کشیم و نه برای شما می آوریم چون تنباکو تحریم شده است.
اما بعد از واقعه کشف حجاب توسط رضاخان، زمانه طور دیگری با زنان روبرو می شود.
بعد از کشف حجاب و در دوران ستم شاهی زنان را می توان به سه دسته مختلف تقسیم نمود:
الف) زنان بی بند و بار که تبلیغ گران بی چون و چرای جلوه های مبتذل فرهنگ غرب به شمار می رفتند و آنقدر از خود بی خود شده بودند که جاهلیت مدرن را تمدن نام نهادند و همچون کبکی سر در برف فرو کردند و دیده را بر حقایق بستند و فحشا و هرزگی را آزادی پنداشتند و جز اینکه سر تا پا غربی شوند هیچ آرزو و هدفی در زندگی نداشتند.
ب) زنانی که به اسم اسلام و مسلمانی با تفکری غلط که از فرهنگ و معارف دینی در ذهن داشتند، صحنه را برای دسته اول خالی گذاشتند. وظیفه و مسئولیتی برای خود احساس نمی کرند پس به کنج خانه ها خزیدند و به دور از عرصه های سیاسی، اجتماعی و علمی فقط حصاری دور خود کشیدند و ناآگاهانه در محدوده خانه و خانواده روزگار گذراندند و هر تحرک و جنبشی را حرام و نامشروع پنداشتند. بدین ترتیب از روی نادانی به قصد تقرب به اسلام از اسلام سال ها فاصله گرفتند.
ج) دسته سوم زنان متعهد، متدین و آگاهی بودند که وظیفه خود می شناختند، راه را از بیراهه تشخیص می دادند و با آن که در اقلیت بودند اما هم چنان برای شکوفایی هر چه بیشتر در صحنه های اجتماع از هر کوشش فرو گذار نکردند.
در رژیم پهلوی دو عامل مهم مانع از شرکت و حضور فعال زنان در متن جامعه اجتماعی و سیاسی می شد یک عامل آن شرایط نامناسبی بود که رژیم برای انحراف و سقوط زنان در گناه و فساد فراهم می آوردند و با تأسیس خانه های فساد، میکده ها و عشرتکده ها و کافه ها و …
هزاران منجلاب دیگر، فرصت تفکر و تأمل پیرامون مسائل انسانی را از نسل جوان به ویژه زنان می گرفت و طبیعتاً روح جوان که بی تجربه و خام است به این زرق و برق های فریبنده سوق پیدا می کرد.
و دومین علت آن که خیلی مؤثرتر از عامل اول بود نداشتن درک و بینش کافی از جلوه فرهنگ ناب و اصیل اسلامی بود.
و اما امام خمینی (ره) در این عصر شخصیتی بود نسبت به مقام شامخ دختر پیامبر اکرم (ص) شناخت کامل داشتند و زن های با تقوا و با فضیلت را ستایش می کردند و از این که در دوران طاغوت زن را به فساد و تباهی می کشانیدند و به بهانه آزادی از وجود او سوء استفاده می کردند رنج می برد.
و همان زمان بود که زنان شجاع و بی باک انقلابی با انحرافات رژیم روبرو می شدند و در برابر آن از خود ایستادگی می کردند و درگیر می شدند.
امام خمینی می فرماید: آزادی زن در منطق شاه یعنی به انحطاط کشیدن زن از مقام انسانی او و در حد یک وسیله با او رفتار کردن، آزادی زن در منطق شاه یعنی پر کردن زندان ها از زنان ایرانی که حاضر نیستند به پستی های اخلاقی شاهانه تن بدهند.۱۷
و در نهایت خشونت و خفقان زیاد و فشار فوق العاده زیاد حکومت، خشم ملت را خروشان کرد، همه خروشیدند و فریاد برآوردند و علیه ظالم قد علم کردند و به گفته امام خمینی (ره) « زنان همدوش مردان به پا خاستند و آزادی و استقلال خود را تقاضا کردند و شاه را محکوم نمودند و در آن جمعه سیاه آنچه مشهور است ششصد تن از زنان آزاده ما به دست عمال شاه کشته شدند. این است درک شاه از آزادی زنان و تمدن بزرگ»۱۸
این روشن بینی های امام بود که زنان را به صحنه کشاند و در تمام مراحل نهضت اسلامی به مجاهدت ها و رشادت های خالصانه ای وا داشت و دیدیم که زیباترین تعابیر از زبان قلم آن بزرگ مرد در وصف حضور مقدس زنان تراوش نمود. و این سخن از پیشوای ما است که « زن پرورش دهنده زنان و مردان ارجمند است، از دامن زن، مرد به معراج می رود. دامن زن محل تربیت بزرگ زنان و بزرگ مردان است.»۱۹
و در زمان جنگ تحمیلی باز هم همین زن ها بودند که باید مشکلات را به جان می خریدند. غم از دست دادن عزیزی و یا پرستاریِ معلولی و یا در انتظار اسیری، سال های سال را گذراندند؛ و همواره پشت جبهه را به نحو احسن گرم نگه داشتند، که تاریخ و جهان در برابر عظمت اینان شگفت زده شد.
این نکته گفتنی است که ما زنانی داشته ایم که برای دفاع از خاک خود، حتی یک روز هم از شهر آبادان خارج نشدند. به گفته خانم مهرشاد شبابی، مشاور امور زنان در سپاه بسیاری از زنان حضور مستقیم در جبهه های حق علیه باطل داشته اند و رشادت های زیادی نیز از خود نشان داده اند و از شهر و دیار خود نگریخته اند. از جمله این فداکاری ها می توان به دستگیری سه تن از افسران عراقی توسط خانم سوسنگردی اشاره کرد که یکی از آن افسران دستور قتل عام مردم روستایی را در اطراف سوسنگرد داده بود و یا خنثی کردن نقشه حمله تانک های عراقی به یک تیپ از رزمندگان کشورمان که توسط یک خانم اهوازی صورت گرفته است و یا به هلاکت رساندن یک عراقی توسط یکی از خواهران سرپل ذهاب و …. و شاید هزاران حماسه ثبت نشده توسط این سربازان گمنام که شاید حتی کسی آنها را به خاطر نداشته باشد.
و باز رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران آنقدر مقام زنان را بالا برد که در سخنانی می فرماید:
«شما زنان رهبران نهضت هستید، بانوان رهبران نهضت ما هستند ما دنباله آنها هستیم؛ من شما را به رهبری قبول دارم و خدمت گزار شمایم.»۲۰
در نگاهی دیگر به زن می توان زن را در دو بعد در نظر گرفت مثلاً گاهی به زن از بعد یک انسان فعال در جامعه و در متن اجتماع یاد می شود که این همان بعد مرد است و زن علاوه بر این بعد به خاطر ویژگی های منحصر به فردش موجودی متمایز از مرد با توانایی های عاطفی خاص و ظرفیت های تکوینی معین به عنوان یک همسر، مادر، خواهر و دختر خواهد بود.
امام خمینی (ره) نیز در واقع دو نوع حیثیت برای زن قائل بودند؛ یک حیثیت انسانی همان گونه که مردان دارند با تفاوت های طبیعی و محدودیت های ناظر بر این تفاوت ها و یک حیثیت تکوینی ذاتی در حوزه تعلیم و تربیت و انسان سازی.
نگاهی که حضرت امام به زن از منظر دوم دارند در واقع نگاهی به عنوان موجود فاخر الهی است که استعدادهای عظیم تربیتی و انسان ساز در وجودش به ودیعه گذاشته شده است.
حضرت امام خمینی (ره) موانع بزرگ و جدی بر سر راه حضور زن در فعالیت های مبارزاتی را بر طرف کرد و با صلابت و قاطعیت هر چه تمام تر اعلام کرد که زنان همچون مردان در مبارزه با دشمنان دارای مسئولیت حضور می باشند و هر فکر و توهمی را که در این امر مانع می شد مردود و محکوم می شمرد.
حال این برگ های خونین و گنجینه های فداکاری ها و حضور در صحنه های مختلف اجتماعی و سیاسی و … زنان ایرانی است که هرگز نابود نمی شود و یا و خاطره های آنان سینه به سینه به نسل های آینده و در هر عصر و زمانی منتقل می شود و نور امید و چراغ هدایتی خواهد بود بر کوردلانی که چشم خود را بسته اند و فقط و فقط با شنیدن آوای خوش آزادی و بی بند و باری دل در گرو آرزوهای واهی می نهند و حاضر می شوند حیثیت و شخصیت والای خود را که قابل مقایسه با مرد نیست به بهانه برقرار کردن تساوی ظاهری، خدشه دار سازند.
و حال اگر ما بتوانیم این نیمه عظیم جمعیت را به گونه ای تربیت کنیم که دست کم اکثریت آن ها خویشتن را چنان که هستند بشناسند و گوهر درونی خویش را دریابند، استعداد عقلی و عاطفی خود را هر کدام خواهند شناخت و به جا و متوازن به کار خواهند برد و در نتیجه انسانی به بار خواهند آمد با شخصیتی متوازن و سنجیده که هر چند به مقتضای حکمت خداوندی، عاطفه در وی قوی تر است، اما همین عاطفه در اختیار عقلی است که با تربیت درست، درست و به جا از آن استفاده می کند. چنین زنی خود را بسیار فراتر از آن می داند که بخواهد با خودآرایی و خودنمایی برای خود شخصیت اجتماعی کسب کند، بلکه علم و تدبیر و تلاش و تربیت و تعلیم و تعلم و خدمات خالصانه اجتماعی است که با آن شخصیت خویش را زینت می بخشد. چنانچه امام خمینی می فرماید: سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است.۲۱
اشتغال زنان و نقش آن در توسعه کشور
یکی از مهم‌ترین معیارها جهت سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا می باشند. اکنون نگاه جهان، بیشتر به سوی زنان معطوف شده است زیرا امروز، برای تحقق توسعه اجتماعی، تسریع فرایند توسعه اقتصادی و محقق شدن عدالت اجتماعی، چنان‌چه به زن به عنوان نیروی فعال و سازنده نگریسته شود، قطعاً تأثیر بسیاری در روند توسعه و افزایش کمّی و کیفی نیروی انسانی آن جامعه خواهد داشت.
نقش زنان در توسعه، مستقیماً با هدف توسعه اجتماعی و اقتصادی بستگی داشته و از این رو در تحول همه جوامع انسانی، عاملی بنیادی محسوب می گردد. این نوشتار در صدد است، ضمن انجام یک تحلیل اقتصادی مختصر در زمینه توسعه، به چگونگی رابطه میان موقعیت زنان با توسعه یافتگی و تأثیر گذاری مشارکت آنان به عنوان نیمی از نیروی فعال جامعه در فعالیت‌های اقتصادی، برای تحقق توسعه و عدالت اجتماعی بپردازد.
با توجه به این‌که نیمی از کل جمعیت جهان را زنان تشکیل می دهند و دو سوم ساعات کار انجام شده توسط زنان صورت می پذیرد، تنها یک دهم درآمد جهان و فقط یک صدم مالکیت اموال و دارایی‌های جهان به زنان اختصاص یافته است. بنابراین وجود نابرابری برای زنان در تمامی جوامع کم و بیش وجود دارد که در برخی از سازمان‌های جهانی در چند سال اخیر به این مسئله بیشتر توجه شده و در برنامه‌ریزی‌های خرد وکلان اقتصادی و اجتماعی سازمان های مختلف جهانی قرار گرفته است.
در چند سال گذشته، مطالعات متعددی از سوی «Ilo و Uno»۱ در مورد تجزیه و تحلیل موقعیت زنان در سطوح منطقه ای، ملی، میزان اشتغال آنان و عوامل بازدارنده فعالیت زنان، نگرش‌ها وتمایلات زنان و نقش زنان در توسعه انجام شده است که سعی در آماده سازی افکار عمومی ملت‌ها، سیاست‌گذاران وبرنامه‌ریزان جهت حل مشکلات مربوط به دست‌یابی زنان به اشتغال بیشتر را داشته است. ازآنجایی که در بررسی عوامل مؤثر بر توسعه اقتصادی اجتماعی کشورها، توجه به نیروی انسانی و تخصص مطرح است لذا سخن از اشتغال زن و رابطه آن با توسعه نیز امری ضروری است.
اشتغال زنان در ایران
نرخ مشارکت زنان در ایران در سال ۱۳۷۵، ۱/۹ درصد بوده که جمعیت دو میلیون نفری زنان در اشتغال را نشان می دهد. ولی نرخ مشارکت مردان در همان زمان ۸/۶۰ درصد بوده که شامل جمعیت چهارده میلیونی مردان در اشتغال می باشد. این آمار نشان می دهد که فقط دو میلیون از شانزده میلیون نفر از کل جمعیت فعال و شاغل در ایران را زنان تشکیل داده اند که حاکی از سهم بسیار ناچیز زنان در اشتغال بوده است. ۲
شاخص توسعه انسانی برای زنان در کشورهای توسعه یافته ۸۰ درصد، در کشورهای توسعه نیافته ۶۰ درصد مردان و در ایران شاخص، ۶۱ درصد مردان می باشد. بررسی علل این تفاوت در کشورهای توسعه نیافته نشان می دهد که در کشورهای توسعه یافته بیشتر این تفاوت ناشی از میزان اشتغال و سطح دستمزدهاست در حالی‌که در کشورهای توسعه نیافته علاوه بر تفاوت‌های مربوط به بازار کار، تفاوت در تعلیم و تربیت، بهداشت و تغذیه نیز به چشم می خورد. ۳
نحوه و لزوم مشارکت زنان و راهبردهای مناسب آن در ایران
در این بحث باید به دو محور اساسی در مورد مشارکت زنان جامعه توجه نمود:
۱٫ توجه به محدودیت‌ها و موانع مشارکت زنان در فعالیت‌ها
برخی از مسائل و مشکلات اشتغال زنان، موانع توسعه‌ای است که به ساختار کشورها مربوط می شود و بخشی از آن موانع غیر توسعه ای و غیر ساختاری می باشد. از موانع توسعه ای؛ موانع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را می توان نام برد و موانع غیر توسعه ای نیز به ویژگی های شخصیتی و فیزیولوژی زنان باز می گردد.
الف) موانع فرهنگی
با وجود این‌که عامل اقتصادی در اشتغال زنان، دارای بیشترین اهمیت می باشد ولی مطالعات و بررسی‌های صورت گرفته نشان داده است که ارزش‌ها و باورهای فرهنگی رایج در یک جامعه، تأثیر مستقیمی بر میزان اشتغال زنان داشته است. در مورد ایران، فرهنگ پذیرفته شده در جامعه این باور را بوجود آورده است که در صورت عدم موفقیت شوهر با کار زن حتی در صورت تمایل او به ادامه کار، زن باید از کار خود چشم پوشی نماید.
از مهم‌ترین موانع فرهنگی بر سر راه اشتغال زنان در ایران می توان به موارد زیر اشاره نمود:
۱٫ باورهای غلط اجتماعی مبنی بر عدم مشارکت زنان در فعالیت‌ها
۲٫ عدم آگاهی زنان ایرانی نسبت به حقوق شهروندی خود
۳٫ عدم آگاهی زنان از زمینه های مختلف اجتماعی و اقتصادی موجود برای فعالیت
۴٫ بالاتر بودن نرخ بی سوادی زنان نسبت به مردان
۵٫ پایین بودن درصد متخصصین و دارندگان مدارج علمی در بانوان نسبت به مردان
ب) موانع اجتماعی
در بررسی موانع مشارکت زنان، جنبه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی آنان را نمی توان کاملاً از هم تفکیک کردو موانع اجتماعی اشتغال زنان از موانع فرهنگی و اقتصادی آنان جدا نیست ولی با این حال مهم‌ترین راه دست‌یابی به توسعه فرهنگی را آموزش و پرورش زنان می دانند. که در این زمینه دو نهاد مدرسه و خانواده را مهم‌ترین عامل در آموزش، تربیت و جامعه پذیری زنان ارزیابی می کنند.
ناکافی بودن آموزش در مورد زنان نسبت به مردان، فرصت رشد و ارتقاء شخصیت وجودی زنان را دچار مشکل می نماید وشرایط سختی برای اشتغال آنان ایجاد می نماید که باعث می شود زنان در زمینه های شغلی، یا شرایط مساوی با مردان را نداشته واگر هم در شرایط مساوی با آنان باشند، کارفرمایان و مدیران با ابهاماتی که برای آنان نسبت به زنان وجود دارد وتصورات و پیش‌داوری های منفی نسبت به کار زنان، مردان را بر آنان ترجیح خواهند داد.
ج) موانع اقتصادی
در خصوص موانع اقتصادی مشارکت زنان به چهار عامل مهم آن اشاره می کنیم:
۱٫ کار خانه‌داری بدون دستمزد: خانه‌داری که عمده‌ترین کار زنان در جامعه ما می‌باشد، فعالیت‌های اقتصادی گوناگونی را در برمی‌گیرد، نظیر امرار معاش از طریق کشاورزی در روستاها و تولید کالا و خدمات که این کارها بدون پرداخت دستمزد می باشد و هیچ ارزیابی اقتصادی از این فعالیت زنان به عنوان مادر و همسر در کاهش هزینه های خانواده و مؤثر بودن آن در اقتصاد غیر پولی انجام نمی شود.
در زمینه عدم دریافت مزد در قبال کار خانه از سوی زنان خانه دار، می بایست اضافه کرد که کار خانه‌داری تولید درآمد می کند، ولی این درآمد پنهان است و پولی نیست که مستقیم به دست او بدهند، پولی است که به علت زحمات او در جیب خانواده می ماند تا برای رفاه همه خرج شود، زیرا اگر زن خانه به هر دلیلی کار خانه‌داری را انجام ندهد، آن خانواده ناگزیر می شود با پرداخت مبلغی از درآمد خانواده، فردی را برای انجام امور به استخدام درآورد و کار یک زن خانه دار از لحاظ مادی همین دستمزدی است که پرداخت نمی شود. لذا کوشش‌های بیشتری لازم است تا کار خانه‌داری زنان به عنوان عاملی که نقش مستقیم در اقتصاد پولی کشور و درآمد خانوار دارد شناخه شود و اگر هم قابل محاسبه در نظام محاسبات مالی، به جهت کارکرد خاص آن نمی باشد، در یک نظام محاسباتی به موازات نظام محاسبات مالی، می تواند اندازه‌گیری و تخمین زده شود. این امر با توجه به این‌که حدود سه چهارم زنان جامعه را خانه داران تشکیل می دهند، از جهت زدودن باورهای غلط فرهنگی نسبت به کارهای خانگی و منزلت زنان، هم‌چنین از لحاظ ایجاد رشد و امنیت روانی و حقوقی و اقتصادی زنان خانه دار، به خصوص از نقطه نظر تربیت فرزندان، قابل توجیه و حائز اهمیت می باشد. ۴
طبق برآوردهای مرکز آمار ایران که تحت عنوان «احتساب سهم زنان در تولید کشور» انجام شده است۵، نسبت تولید مردان شاغل، طی سالهای ۱۳۶۶-۱۳۷۰ به قیمت جاری و ثابت نسبت به کل تولید تغییر محسوسی ندارد و از ۴/۹۲ تا ۷/۹۳ درصد کل تولید را دربرمی گیرد و سهم زنان تنها ۳/۷ تا ۶/۷ درصد کل تولید را تشکیل می دهد. با احتساب سهم زنان خانه‌دار و منظور نمودن آن در محاسبات، ساختار تولید کلاً دگرگون می شود و سهم زنان به شدت افزایش یافته و به ۷/۴۶ تا ۲/۴۸ درصد تولید می رسد.
با احتساب فعالیت خانه‌داری به عنوان یک فعالیت تولیدی، تولید ناخالص داخلی کشور به قیمت جاری و ثابت حدود ۷۰ درصد افزایش می یابد. محاسبات نشان می دهد که در همه سال‌های مورد نظر، سهم تولید مردان نسبت به زنان بیشتر می باشدکه عمده‌ترین دلایل آن می تواند نابرابری دریافتی مردان و زنان در فعالیت‌های مشابه از یک طرف و تعداد بیشتر مردان نسبت به زنان از سوی دیگر باشد. ۶
۲٫ اختلاف سطح دستمزدها: اختلافات در زمینه درآمدها تا حدی ناشی از اختلاف در اشتغال است، هر چند ممکن است ساعات کار زنان، کمتر از مردان باشد و به کارهای متوسط یا پاره وقت مشغول باشند. عامل دیگری که در اختلاف درآمد بین مردان و زنان تأثیر دارد، تبعیض در پرداخت دستمزد است. چنین تصور می شود که در دوره های رکود و تعدیل ساختاری بر تعداد کارگران زن افزوده شده باشد و به میزانی که مردان شغل خود را در بخش وسیعی از دست داده اند، زنان مجبور بوده اند برای بقای خانواده در بخش غیر رسمی کار کنند و این چیزی است که یونیسف از آن به عنوان تعدیل نامرئی نام می برد. ۷
محدودیت‌های شغلی زنان و هجوم زنان برای کسب مشاغل باعث می شود که عرضه نیروی کار زنان بیشتر از تقاضا شده و مدیران و کارفرمایان زنانی را استخدام کنند که دستمزد کمتری را خواهان هستندکه موجب اختلاف دستمزدهای زنان نسبت به مردان شده و میل و رغبت زنان را برای مشارکت در فعالیت‌های اقتصادی کاهش می دهد.
در اکثر کشورهای در حال توسعه، زنان ۲۵درصد بیشتر از مردان کار می کنند، ولی حقوق زنان ۴۰درصد کمتر از مردان می باشد، این تبعیض حتی در کشورهای توسعه یافته البته با شدت کمتری نیز وجود دارد، به عنوان مثال در کشور صنعتی و پیشرفته ای چون ژاپن، بسیار قابل توجه است که دستمزد زنان در مقابل مردان ۵۱ در برابر ۱۰۰ می باشد که نشان دهنده وضعیت بسیار نابرابر میان مردان و زنان می باشد بهترین وضعیت را در بین کشورهای توسعه یافته، سوئد با نابرابری ۹۰ در برابر ۱۰۰ دارا می باشد۸، که مشاهده می شود هنوز در جهان دستمزد مساوی با مردان برای زنان وجود ندارد.
۳٫ نوع مشاغل: حضور زنان در برخی مشاغل که بیشتر زنانه نامیده می شود از جمله معلمی، بهیاری و خدمت‌کاری در ادارات که در ادامه نقش‌های سنتی بدون مزد زن در خانه می باشد، تمرکز بیشتری دارد که از کیفیت پایینی برخوردار می باشد هم‌چنین داری سطح دستمزدهای پایینتری نیز هستند لذا حضور زنان در این‌گونه مشاغل که آنان را به همان کارهایی که در فرهنگ سنتی در خانواده انجام می داده است، می گمارند نه تنها هیچ راهکار مناسبی برای مشارکت زنان نداردبلکه آنان را عملاً از صحنه فعالیت اقتصادی دور نگه می دارد.
به‌طورکلی، مشکلات و موانع اشتغال برای زنان مربوط به همه کشورها اعم از صنعتی و در حال توسعه می باشد، با این تفاوت که شدت و ضعف در آنها وجود دارد. بعضی عوامل مؤثرتر و بعضی دیگر تأثیر کم رنگ‌تری دارند. موانع غیرتوسعه‌ای چون وضعیت فیزیولوژیک زنان و نظام شخصیتی آنان‌که از نظام فرهنگی و ارزش‌های جامعه نیز تأثیر می پذیرد در اکثر کشورها از مهم‌ترین موانع می باشد، و موانع توسعه ای که به ساختار کشورهای در حال توسعه مربوط است و با توجه به شرایط خاص هر کشوری لزوم توجه بیشتری به رفع موانع تعیین می گردد. ۹
۴٫ محدودیتهای اقتصادی ناشی از محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی بانوان: یعنی محدودیت‌هایی که در قسمت الف و ب اشاره شد نیز می تواند بر فعالیت‌های اقتصادی بانوان تأثیر بگذارد.
۲٫ توجه به امکانات و قابلیت‌ها
از جمله این توانایی‌ها و امکانات موجود در زنان عبارتند از:
الف) وجود استعداد سرشار در زنان ایرانی
ب) تمایل و علاقه مندی بانوان ایرانی جهت مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی
ج) فراهم آمدن شرایط مناسب فردی برای بانوان نظیر شجاعت در اظهار نظرها و تصمیم‌گیری ها
د) وجود نظر مساعد مسئولان مبنی بر گسترش میزان مشارکت زنان
ه) امکان دستیابی به مسئولیت‌های مهم مملکتی توسط بانوان
به‌طورکلی، مشارکت و برنامه‌ریزی برای رفع تدریجی موانع و محدودیت‌ها با شناخت دقیق مسائل زنان در ابعاد منطقه‌ای و ملی می تواند در رشد و توسعه مشارکت زنان تأثیر بسزایی داشته باشد.
راهکارهای نهادینه کردن مشارکت زنان
پس از پرداختن به بحث لزوم مشارکت زنان و شناخت محدودیت‌ها و موانع سر راه آنان، لازم است راهکارهایی برای رفع این مشکلات و نهادینه کردن مشارکت آنان در اجتماع اعمال شود. امروزه گزارش‌های منتشر شده بانک جهانی نشان می دهد که جهان به این نتیجه رسیده است که توسعه اقتصادی، به تنهایی پاسخ‌گوی مفهوم کامل توسعه نمی‌باشد. بر اساس آخرین گزارش‌های جهانی، ‌سرمایه های ملی یا ثروت ملی شامل ۳ منبع اصلی است که عبارتست از: ۱٫ منابع انسانی ۲٫ منابع فیزیکی ۳٫ منابع طبیعی
که در یک نگاه اجمالی به ۳ کشور ژاپن، آلمان و ایران مشاهده می شود که منبع نیروی انسانی در کشور ما، تنها ۳۴درصد از منابع و ثروت ملی را شامل می شود در حالی‌که این رقم در کشور ژاپن و آلمان بالای ۷۵درصد می باشد. ۱۰ که این امر بیان‌گر این است که ما نتوانستیم به بهترین شکل از غنی‌ترین منبع خود(منبع انسانی) استفاده کنیم.
منابع فیزیکی و طبیعی فناپذیر بوده و پس از چند بار استفاده قابلیت وکلایی خود را از دست داده و از چرخه تولید خارج می شوند اما منبع انسانی، نه تنها فناناپذیر است بلکه هر چه استفاده از آن بیشتر می شود کارایی آن بالاتر می رود زیرا تنها منبع قابل تکامل می باشد.
امروزه در جهان کسی را نمی توان یافت که فقط با توجه به امکانات فردی خود کار مهمی را انجام داده باشد. پس لازم است برای رسیدن به موفقیت در زمینه های گوناگون، هم سیاست‌های عمومی مدبرانه و عاقلانه را در پیش گرفته و هم به گسترش سازمان‌های اجتماعی مبتنی بر مشارکت مردم بپردازیم. حال اگر می خواهیم زنان وارد عرصه جامعه شوند و از حقوق خدادادی خود به نحو احسن بهره مند شوند، چه اقداماتی باید انجام دهیم:
۱٫ به نقاط مثبت و ظرفیت‌های وجودی زن توجه کنیم و تصمیم گیری و مدیریت او را محدود به اداره نکنیم و توجه بیشتری به نقش او در خانواده و تصمیم‌گیری‌های خانوادگی نماییم.
۲٫ بایستی در برنامه‌ریزی ها و اقدامات‌مان در نظام اداری، برای زنان فعالیت‌هایی را در نظر بگیریم که در آنها مؤثرتر، کارآمدتر و موفق تر باشند زیرا امروزه با این روند حضور زنان در عرصه اشتغال نه تنها برابری و عدالت در مورد زنان تحقق پیدا نکرده است بلکه زمینه استثمار مضاعف را نیز فراهم آورده است. زیرا به اشتغال زنان، از دریچه نوعی اشتغال ارزان قیمت نگریسته می شود چون زنان در سطح دستمزد کمتری از مردان حاضر به کار می شوند.
۳٫ زنان خود نیز می توانند با ایجاد سازمان‌های غیر دولتی خیر خواهانه، گام بزرگی را در زمینه مشارکت برداشته و بسیاری از خوبیها و حرکتهای انسانی را در جامعه نهادینه کنند.
۴٫ از طرف دیگر دولت‌مردان کشور ما نیز بایستی با سیاست‌گذاری‌های خود فضای لازم را برای بوجود آمدن چنین سازمان‌هایی فراهم کنند؛ یعنی از یک طرف سازمان‌های مردمی ایجاد شود و از طرف دیگر نظام اداری، زمینه های پشتیبانی و حمایت‌های حقوقی، سیاسی و اجتماعی را فراهم کند. ۱۱
دیدگاه اسلام در مورد اشتغال زنان
در تعالیم انسان ساز اسلام و قرآن کریم می توانیم به سه اصل مهم در مورد اشتغال زنان برسیم:
اصل اول: در اسلام مسئولیت تأمین اقتصادی خانواده بر عهده مرد است؛ این بدین معنی است که اسلام اصل استقلال اقتصادی را برای زنان قائل شده؛ یعنی زنان هم مالک کار و تولید خود بوده و هم هیچ‌گونه مسئولیتی در برابر اقتصاد خانواده ندارند و حتی می توانند در مقابل کار و خدمتی که در خانه انجام می دهند از همسر تقاضای مزد و حقوق کنند که پرداخت آن هم بر مرد واجب است. زنان و مردان هر کدام با شرایط جسمانی و صفات روحی خود شایستگی انجام کاری را دارند و خواهان شغلی با شرایط متناسب خویش می باشندکه به تنهایی حق کار و تملک دارند.
اصل دوم: مشاغل ممنوعه برای زنان در اسلام؛ زنان با تمام آزادی که اسلام برای آنان قائل شده است در مورد اشتغال به سه مورد مستثنی شده اند و این هم به این علت است که در این موارد، تکلیفی بر دوش آنان گذاشته نشده است. این مشاغل عبارتند از: ۱٫ قضا، ۲٫ جهاد، ۳٫ افتاء.
۱٫ قضاوت یک تکلیف دینی است و نه یک کار اجتماعی که در این مورد به زنان اجازه این امر داده نشده است، مهم‌ترین دلیل آن ممکن است عاطفه و دلسوزی زنان باشد که موجب دلسوزی در حال متهم گشته و او را از انجام حکم دین باز دارد. البته زنان حق شهادت دادن در دادگاه را دارا می باشند و حتی برخی فقهای ما نیز در مورد قضا‌، نظرات متفاوتی دارند.
۲٫ در مورد جهاد، زنان وظیفه جهاد ابتدایی را ندارند یعنی اگر جهاد به قصد گسترش اسلام و جغرافیای اسلامی باشد (که با حضور و فرمان امام باید صورت بپذیرد) فقط مردان حق شرکت را خواهند داشت و این وظیفه از دوش زنان برداشته شده است. ولی در نوع دیگری از جهاد که جهاد دفاعی است و برای دفاع از اسلام و مقابله با تجاوزات کفار و دشمنان اسلام انجام می پذیرد بر تمام افراد جامعه از جمله زنان واجب کفایی است که از میهن اسلامی خود دفاع کنند.
۳٫ افتاء نیز از اموری است که زنان مکلف به انجام آن نشده اند. و مرجعیت دینی خاص با شرایط خاص خود را می طلبدو فقط فقهای ذکور، حق مرجعیت خاص دینی را دارا می باشند.
تفاوتی که در این مورد میان اسلام و غرب وجود دارد این است که غرب به زن به عنوان یک وسیله تبلیغاتی و سیاسی در محیط کار و جامعه برای کسب منافع بیشتر می نگرد. ولی اسلام و کشور اسلامی ایران با حفظ کرامت انسانی زنان، می خواهد کارهایی را که متناسب با شرایط و روحیات درونی و بیرونی آنان است به آنان واگذار کند که نام این کار یک تقسیم منطقی است نه یک تبعیض ارزشی.
اصل سوم: شرایط واگذاری کار به زنان در اسلام؛ در اسلام به چهار نکته اساسی در مورد شرایط اشتغال زنان اشاره شده است که عبارتند از:
۱٫ مصلحت جامعه: در واگذاری شغل به زنان باید دقت کرد که چه پیامدهایی در جامعه خواهد داشت. ایا تأثیر مثبت و مفیدی دارد و به حرکت جامعه به سوی پیشرفت کمک می کند و یا تأثیر منفی و مخربی خواهد داشت و موجب رکود و تزلزل اخلاقی در جامعه خواهد شد.
۲٫ مصلحت خانواده: از آنجا که قداست و استواری خانواده در جامعه اسلامی بسیار با ارزش و مهم می باشد و باید از آن پاسداری کرد، اشتغال زنان و مادران در خارج از خانه نیز باید در راستای تحقق این اصل قرار گیرد نه اینکه باعث تزلزل خانواده گردد، که اگر چنین شود، اشتغال زن با اشکال روبرو است.
۳٫ شرایط و مسائل فردی: در واگذاری شغل به زنان باید به مصالح شخصی او نیز توجه شود که ایا زن با انتخاب این شغل توانایی انجام آن را داردیا خیر؟ یا با این شغل رشد می یابد یا دچارعقب ماندگی می‌شود. و ایا این شغل با توانمندی ها و قابلیت‌های او سازگار است یا خیر؟
۴- لحاظ‌کردن اولویت‌ها در واگذاری کار به مرد و زن: در واگذاری کار به افراد باید به راندمان کاری و امکانات و توانایی های افراد توجه شود که ایا زن متناسب تر است یا مرد که این بستگی به شرایط شغل‌ها دارد در برخی از شغل‌ها از قبیل معلمی در آموزش و پرورش و یا پرستاری در بخش بهداشت، زن مناسب تر از مرد عمل می کند و در برخی دیگر از شغل‌ها نیز مانند باربری، مکانیکی، آهنگری، کار ساختمانی و از این قبیل، مردها متناسب تر از زنان نشان می‌دهند. البته نکته دیگر در این مورد توجه به بیکاری افراد در مشاغل گوناگون می باشد، که بیکاری کدام گروه از افراد ضررهای بیشتری را به دنبال خواهد داشت.
در مجموع اگر این چهار نکته مورد توجه واقع شود، اشتغال زنان در جامعه نه تنها مشکلی را ایجاد نمی کند بلکه منفعت جامعه را بیشتر خواهد کرد. در پایان این بحث به دو اصل از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی اشاره می کنیم.
اصل ۲۰ قانون اساسی: «همه افراد ملت اعم از زن و مرد، یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. »
اصل ۲۸ قانون اساسی: «هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست، برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید».
نتایج مشارکت زنان در اشتغال
۱٫ اشتغال زنان به کارهای غیر خانگی از بار تکفل می کاهد و هر چه بار تکفل کمتر باشد، درآمد سرانه بیشتر می شود و یکی از شاخص های توسعه، میزان بار تکفل است.
۲٫ افزایش اشتغال زنان، ‌کاهش باروری و در نتیجه کاهش رشد جمعیت را به همراه دارد و درآمد سرانه را بالا می برد که موجب رشد و توسعه می شود.
۳٫ با افزایش مشارکت زنان در اشتغال، دسترسی مادران به فرصت‌های آموزشی بیشتر شده و موجب تقویت حس استقلال و تأثیر آن در افزایش تصمیم گیری های زن در خانواده می شود.
۴٫ در سطح روستاها هر چه آموزش بیشتر باشد و تجزیه شغلی افزایش یابد و زنان همراه با مردان در استفاده از تکنولوژی های جدید مربوط به کشاورزی و صنایع دستی، آموزش‌های لازم را ببینند، باعث رشد اقتصادی کشور خواهند شد.
۵٫ در سطح شهرها هر چه زنان، تحصیلات عالی و تخصص‌ داشته باشند و تخصص‌های لازم جهت کسب مشاغل بالاتر را کسب نمایند، شرایط بهتری در اقتصاد کشور ما ایجاد خواهد شد.
به‌طورکلی اگر از بعضی تنگ نظری ها به زنان که در جامعه ما وجود دارد، بگذریم؛ شرایط تا حدودی برای مشارکت زنان در صحنه های مختلف توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراهم است که با توجه جدی تر دولت در این زمینه و آگاهی و حرکت خود زنان، این نیروی بالقوه به کار گرفته خواهد شد تا بتوانیم گامی در جهت توسعه برداریم.
پیشنهادات:
۱٫ جلوه دادن زنان خانه دار به عنوان افراد ناآگاه، کم سواد، بیکار و وابسته به شوهر، بی توجهی به باورها و توانایی های زنان (یعنی نیمی از اقشار جامعه) می باشد. زن باید جایگاه واقعی خود را بیابد و این مهم باید در کتب درسی و رسانه های گروهی مختلف بویژه تلویزیون مورد توجه واقع شود.
۲٫ باید زمینه لازم را جهت ارتقاء زنان به سطوح بالای شغلی فراهم کرد.
۳٫ باید آگاهی‌های لازم به شوهران در مورد اشتغال زنان و تأثیرگذاری آن بر بنیان های اقتصادی و فرهنگی خانواده داده شود.
۴٫ باید زنان خانه دار را با هدف تأمین آتیه آنان در دوران از کار افتادگی، کهولت و بی‌سرپرستی (طلاق و یا فوت همسر) بیمه نمود.
۵٫ باید حداقل در برهه ای کوتاه از زمان - به عنوان عامل انگیزش - مدیریت و هدایت برنامه ها و پروژه های رشد وتوسعه به زنان شایسته و متخصص و کارآمد واگذار شود.
۶٫ با توجه به اهمیت مساوات و عدالت اجتماعی و اقتصادی، باید با مصوبه های قانونی از قدرت و نیروی خلاق زنان به عنوان نیمی از نیروی کار و منابع انسانی، استفاده کامل نمود.
۷٫ باید با آگاهی و آموزش مدیریت مشارکت به شوهران و فرزندان آنان، بار سنگین اداره امور خانه و تربیت فرزندان را سبک نمود.
۸٫ باید باورها و پندارهای غلط جامعه را در مورد استعداد و اشتغال زنان و این‌که مرد بر مبنای جنسیت، استعداد و توانایی بیشتری برای به عهده گرفتن مشاغل سطح بالا دارد، اصلاح گردد.
۹٫ محدودیت‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برای آزاد سازی فعالیت‌های زنان را باید از بین برد.
۱۰٫ امر توسعه بدون مشارکت زنان میسر نخواهد بود؛ زنان مصداق کلام مبارک «الذین آمنو و عملو الصالحات» هستند و تربیت مردان و زنان فردا را بر عهده دارند، بنابراین لازم است که تمام امکانات را برای فراهم کردن بستری مناسب برای فعالیت‌های آنان فراهم نمود.
خلاصه مطلب:
«دانش» و «صنعت»، اساسی ترین بنیانهای «توسعه» هستند و توسعه؛ اساسی‌ترین مقوله مورد بحث جهان امروز می باشد که سال‌هاست توجه کشورهای در حال رشد را به خود جلب کرده و به ورطه های متفاوتی کشانده است. با مطالعه تاریخچه کشورهای در حال توسعه در سال‌های گذشته به این واقعیت می رسیم که مقوله توسعه از آن جهت که مستلزم بروز تغییراتی در جامعه می باشد، هم می تواند باعث شکوفایی و رشد عمیق و پایدار کشورها شود و هم بی توجهی نسبت به تمام جوانب و پیامدهای آن، می تواند منجر به فروپاشی بنیانهای فرهنگی و اجتماعی کشورها شود. بروز بحران در این‌گونه کشورها، به‌ دلیل پیروی ناآگاهانه از راهبردها و الگوهای تعیین شده دنیای صنعتی والقاء این باور در جهان سوم است که پیروی از غرب در مسیر رشد و توسعه‌یافتگی، یک ایین غیر قابل سرپیچی است. اما اندیشمندان و تحلیل گران واقع نگر جهان امروز به این نتیجه رسیدند که:
۱٫ الگوهای رایج غربی در مورد توسعه و تمدن نه تنها برای جهان سوم کارساز نیست، بلکه موجب از هم گسیختگی هر چه بیشتر آنها نیز می شود.
۲٫ الگوهای غربی حتی سعادت و کامیابی انسان‌ها را در دنیای غرب نیز فراهم نساخته و سرگشتگی و آشفتگی روحی و روانی آنها را باعث گشته است.
با این دیدگاه از توسعه یافتگی، زن نه تنها در جهان امروز بلکه در طول تاریخ از دست‌یابی کامل به مواهب توسعه و عدالت دور مانده و با مسائل و مشکلات متفاوتی دست به گریبان است و این مسائل ومشکلات زنان در جوامع مختلف متفاوت است. در غرب به واسطه انحطاط اخلاقی و بن‌بست‌های اعتقادی، اجازه نقش آفرینی جدی و مؤثر به زنان داده نمی شود و به رغم ادعای حاکمیت دموکراسی و آزادی، فرصتی برای ظاهر شدن زنان با اندیشه‌ها و اعتقادات صحیح داده نمی شود. این را هم نباید نادیده گرفت که در کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه کنونی، تبعیض‌هایی که بر زنان رفته، مشکلات و مسائل متعددی را در راه توسعه یافتگی این‌گونه کشورها به‌وجود آورده تا جایی که این‌گونه تبعیض‌ها به صورت هنجارهای اجتماعی درآمده و منشأ نابرابری فرصت‌های زنان و مردان گردیده است. با وجود این، تعریفی که به عنوان الگو در کشوری هم‌چون ایران اسلامی ارائه شده با آن‌چه در جهان به اصطلاح توسعه یافته امروز مطرح شده است، فاصله‌های بسیار دارد.
زن (به‌خصوص بعد از انقلاب اسلامی) در جامعه ما هویتی است «انسان ساز» که از دامنش والاترین انسان‌ها به جامعه انسانی تقدیم می شود. زن در چنین جامعه ای و با چنین الگویی جز با ابزار آگاهی و ایمان در عرصه های تلاش برای توسعه ظاهر نمی شود و در یک عبارت: زن ابزار نیست. این معنای واقعی تحقق عدالت در برابر توسعه می باشد.

 1 نظر
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

وبلاگ شخصی الهام فرهادی نیا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس